کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

بهمن 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو


آخرین مطالب
 



بعد از جنگ احد که به خاطر عدم اطاعت از فرماندهى، بر قواى اسلام شکست وارد شد، مسلمانان روحیّه خود را از دست دادند، این آیه نازل شد که مبادا با شکست خود را ببازید، بلکه با ایمان خود را تقویت کنید که برترى با شماست.[۳۵۰]
بنابراین، انسان همیشه در جهان هستى با مشکلات و گرفتاریها و حوادث ناگوارى روبرو است. این حوادث که همیشه در زندگى بوده و همیشه خواهد بود، و حتى پیشرفتهاى عظیم علم هم نتوانسته و نخواهد توانست جلو حوادث دردناکى همچون زلزله‏ها، طوفانها، سیلها و بیماریها و امثال آن را بگیرد. و لذا افراد با ایمان با توجه به اصل فوق، هنگامى که به نعمتى از سوى خدا مى‏رسند، خود را امانتدار او مى‏دانند، و از رفتن آن غمگین نمى‏شوند؛[۳۵۱] خداوند متعال در آیه ۲۳ سوره حدید می فرماید:
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

” لِکَیْلا تَأْسَوْا عَلى‏ ما فاتَکُمْ…."(سوره حدید، آیه ۲۳)؛ این بخاطر آن است که براى آنچه از دست داده‏اید تأسف نخورید.
کلمه” أسى” که مبدأ فعل” تاسوا” است به معناى اندوه است.[۳۵۲]
۳-۱-۸-۲-۲٫ دیدگاه رفتاری قرآن مبنی بر اصلاح رفتار منفی فرد؛ توبه و اصلاح خویشتن
قرآن کریم، روش توبه را که روشی بی نظیر و موفق برای احساس گناه است، به ما ارائه می دهد. زیرا توبه یا بازگشت به سوی خداوند متعال، سبب آمرزش گناهان و تقویت امید انسان به جلب رضایت الهی است و به همین دلیل، موجب کاهش شدت اضطراب انسان می شود. علاوه بر این، توبه غالباً انسان را به اصلاح و خودسازی وا می دارد و شخصیت او را طوری آماده می کند که بار دیگر در دام خطاها و گناهان گرفتار نشود و همین امر به انسان کمک می کند که ارزش خود را بیشتر بشناسد و اعتماد به نفس و رضایت، در وی افزایش یابد و این مسایل به نوبه خود به تثبیت احساس امنیت و آرامش روانی، منجر خواهد شد.[۳۵۳] قرآن کریم در این باره می فرماید:
“وَ مَنْ یَعْمَلْ سُوءاً أَوْ یَظْلِمْ نَفْسَهُ ثُمَّ یَسْتَغْفِرِ اللَّهَ یَجِدِ اللَّهَ غَفُوراً رَحیماً"(سوره نساء، آیه۱۱۰)؛ کسى که کار بدى انجام دهد یا به خود ستم کند، سپس از خداوند طلب آمرزش نماید، خدا را آمرزنده و مهربان خواهد یافت.
قرآن کریم همچنین در آیه ۷۱ سوره فرقان می فرماید: “وَ مَنْ تابَ وَ عَمِلَ صالِحاً فَإِنَّهُ یَتُوبُ إِلَى اللَّهِ مَتاباً"(سوره فرقان،آیه ۷۱)؛ و کسى که توبه کند و عمل صالح انجام دهد، بسوى خدا بازگشت مى‏کند (و پاداش خود را از او مى‏گیرد).
خداوند متعال نیز در آیه ۸۲ سوره طه می فرماید:"وَ إِنِّی لَغَفَّارٌ لِمَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اهْتَدى‏"(سوره طه،آیه۸۲)؛ و من هر که را توبه کند، و ایمان آورد، و عمل صالح انجام دهد، سپس هدایت شود، مى‏آمرزم.
خداوند متعال همچنین در آیه ۵۳ سوره زمر می فرماید:"قُلْ یا عِبادِیَ الَّذینَ أَسْرَفُوا عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَهِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحیمُ"(سوره زمر،آیه۵۳)؛ : بگو: «اى بندگان من که بر خود اسراف و ستم کرده‏اید! از رحمت خداوند نومید نشوید که خدا همه گناهان را مى‏آمرزد، زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است.
آیه الله مکارم درباره حقیقت توبه می فرمایند: “نخستین گام براى نجات، توبه از گناه است، توبه‏اى که از هر نظر خالص باشد، توبه‏اى که محرک آن فرمان خدا و ترس از گناه، نه وحشت از آثار اجتماعى و دنیوى آن، بوده باشد، توبه‏اى که براى همیشه انسان را از معصیت جدا کند و بازگشتى در آن رخ ندهد. حقیقت” توبه” همان ندامت و پشیمانى از گناه است که لازمه آن تصمیم بر ترک در آینده است، و اگر کارى بوده که قابل جبران است در صدد جبران برآید، و گفتن استغفار نیز بیانگر همین معنى است، و به این ترتیب ارکان توبه را مى‏توان در پنج چیز خلاصه کرد:” ترک گناه- ندامت-تصمیم بر ترک در آینده- جبران گذشته و استغفار.”[۳۵۴] حضرت پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم در روایتی می فرمایند: “لیس شی‏ء احبّ الى اللّه تعالى من مؤمن تائب او مؤمنه تائبه"؛ چیزى دوست‏ داشتنی تر نزد خداى تعالى از مرد توبه کننده یا زن توبه کننده نیست.[۳۵۵]
بنابراین، مومن واقعی هیچ وقت دچار اضطراب ناشی از احساس ناخودآگاه گناه نمی شود. بدیهی است که مومن به هنگام ارتکاب خطاء، در یادآوری گناه و اعتراف به آن تردیدی به خود راه نمی دهد و در پیشگاه خداوند متعال به خاطر ارتکاب خطاء، استغفار و توبه می کند؛ زیرا می داندکه خداوند سبحان توبه پذیر و بخشاینده گناهان است و اصولاً اعتراف مومن به گناه و توبه به درگاه خداوندی، او را از کوشش برای دور نگه داشتن فکر گناه از ذهن به منظور رهایی از ناراحتی روانی ناشی از احساس گناه، باز می دارد. [۳۵۶]
قرآن کریم، یکی از پیامدهای توبه و اصلاح خویشتن را، مصونیت از حزن و اندوه معرفی می نماید:
“…فَمَنِ اتَّقى‏ وَ أَصْلَحَ فَلا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ"(سوره اعراف،آیه ۳۵)؛ کسانى که پرهیزگارى پیشه کنند و عمل صالح انجام دهند (و در اصلاح خویش و دیگران بکوشند)، نه ترسى بر آنهاست و نه غمناک مى شوند.
در تفسیر نور در ذیل آیه گفته شده: “آرامش حقیقى، در سایه‏ى تقوا و اصلاح است.”[۳۵۷]
خداوند متعال پاداش صلاحیت مومنان را، ورود آنان به بهشت بیان می کند؛ قرآن کریم در این باره می فرماید:
“جَنَّاتُ عَدْنٍ یَدْخُلُونَها وَ مَنْ صَلَحَ مِنْ آبائِهِمْ وَ أَزْواجِهِمْ وَ ذُرِّیَّاتِهِمْ وَ الْمَلائِکَهُ یَدْخُلُونَ عَلَیْهِمْ مِنْ کُلِّ بابٍ"(سوره رعد، آیه ۲۳)؛ (همان) باغهاى جاویدان[۳۵۸] بهشتى که وارد آن مى‏شوند و همچنین پدران و همسران و فرزندان صالح آنها و فرشتگان از هر درى بر آنان وارد مى‏گردند.
بارها در قرآن آمده است که افراد صالحِ یک خانواده، در بهشت نیز در کنار هم خواهند بود و از مصاحبت یکدیگر لذت خواهند برد. البته هر پدر و فرزند، هر زن و شوهر و هر آباء و ذریّه‏اى در بهشت به یکدیگر ملحق نمى‏شوند و در کنار هم قرار نمى‏گیرند. زیرا در روز قیامت، انساب و اسباب، کارساز نیستند. «فَلا أَنْسابَ بَیْنَهُمْ»(سوره مؤمنون،آیه۱۰۱) و آن روز هر کس در گرو اعمال خویش است، «کُلُّ نَفْسٍ بِما کَسَبَتْ رَهِینَهٌ»(سوره مدّثر،آیه ۳۸) و جز سعى و تلاش، چیز دیگرى مؤثر نیست، «لَیْسَ لِلْإِنْسانِ إِلَّا ما سَعى‏»(سوره نجم، آیه۳۹) بنا بر این ورود بعضى از بستگان بر بعضى دیگر، تنها به خاطر لیاقت و صلاحیّت فردى خود آنهاست.[۳۵۹]
خداوند متعال همچنین در آیه ۸ سوره غافر، یکی دیگر از پاداش های صلاحیت مومنان را، مشمول دعاى اولیاى خدا شدن، معرفی می نماید:
“رَبَّنا وَ أَدْخِلْهُمْ جَنَّاتِ عَدْنٍ الَّتی‏ وَعَدْتَهُمْ وَ مَنْ صَلَحَ مِنْ آبائِهِمْ وَ أَزْواجِهِمْ وَ ذُرِّیَّاتِهِمْ إِنَّکَ أَنْتَ الْعَزیزُ الْحَکیمُ"(سوره غافر،آیه ۸)؛ پروردگارا! آنها را در باغهاى جاویدان بهشت که به آنها وعده فرموده‏اى وارد کن، همچنین از پدران و همسران و فرزندانشان هر کدام که صالح بودند، که تو توانا و حکیمى.
این آیه که با"ربنا” شروع شده تقاضاى ملتمسانه حاملان عرش و فرشتگان مقرب خدا است که براى جلب لطف او بار دیگر روى مقام ربوبیتش تکیه مى‏کنند، و نه تنها نجات از دوزخ را براى مؤمنان خواهانند، بلکه ورود در باغهاى جاویدان بهشت را نیز براى آنها مى‏خواهند، نه تنها براى خودشان بلکه براى پدران و همسران و فرزندانشان که در خط مکتب آنها بوده‏اند نیز تقاضا مى‏کنند، و از صفات عزت و قدرت او یارى مى‏طلبند. وعده الهى که در این آیات به آن اشاره شده همان وعده‏اى است که بارها خداوند به وسیله پیامبران به مردم داده است.[۳۶۰]
نتیجه بررسی تطبیقی: با توجه به آیات قرآنی، اعتقاد فرد مبنی بر این که گذشته فرد همیشه مهم است؛ و چون چیزی از قبل بر زندگی فرد تاثیر گذاشته، پس گذشته می تواند احساسات و رفتار فرد را تحت تاثیر قرار دهد، اعتقاد قابل قبولی نیست؛ در قرآن کریم، انسان مسئول اعمال گذشته خودش است،[۳۶۱] ولی امکان بازگشت توبه، جبران اصلاح و رهایی هم وجود دارد.[۳۶۲] در دیدگاه شناختی قرآن مبنی بر بینش درست افراد در رابطه با گذشته، ایمان به خداوند، سبب رفع نگرانى در برابر مصائب گذشته است؛ و در دیدگاه رفتاری قرآن مبنی بر اصلاح رفتار منفی فرد، توبه و اصلاح خویشتن، بیان شده است.
با توجه به آموزه های قرآن، این باور غیر عقلانی که “آلبرت الیس” مطرح می کند، با آموزه های قرآن منطبق می باشد. اما از آن جا که الیس در درمان این باور غیر عقلانی، معتقد است که فرد با تایید صادقانه خطاهای گذشته خود، بدون سرزنش کردن خودش بابت آن خطاها می تواند از گذشته به نفع آینده استفاده کند،[۳۶۳] این نوع درمان او با آموزه های اسلام منطبق نمی باشد؛ زیرا( همان طور که گفته شد) زیر مبنای فکری و اعتقادی الیس با آموزه های دین اسلام، قابل انطباق نیست؛ الیس معتقد است که فرد بدون سرزنش خودش بابت رفتار گذشته اش، می تواند از گذشته به نفع آینده بهره ببرد؛ در حالی که در اسلام، حقیقت توبه، همان ندامت و پشیمانى از گناه گذشته است که لازمه آن، تصمیم بر ترک در آینده است و اگر کارى بوده که قابل جبران است در صدد جبران برآید.[۳۶۴]
بنابراین، پس از بررسی این باور غیر عقلانی، و تطبیق آن با آموزه های قرآن کریم، می توان به این نتیجه رسید که این دیدگاه در قرآن، همانند نظریه الیس، دارای ابعاد شناختی- رفتاری است و آدمی می تواند از طریق آگاهی و شناخت، نسبت به این که ایمان به خداوند، سبب رفع نگرانى در برابر مصائب گذشته است، به اصلاح رفتارهای منفی خود(از راه توبه و اصلاح خویشتن) به مبارزه با این باور غیر عقلانی بپردازد. با این تفاوت که در روان شناسی، مراجع با کمک درمانگر آن ها را تعیین می کنند(درمانگر به بیمار کمک می کند تا فرد با شناخت نسبت به گذشتهاش و تایید صادقانه خطاهای گذشته خود، بدون سرزنش کردن خودش بابت آن خطاها از گذشته به نفع آینده استفاده کند) . اما در قرآن، راهکارهای شناختی و رفتاری از قبل به طور کامل از سوی خداوند تعیین و تعریف گشته اند. زیرا که خداوند متعال بهترین درمانگر آدمی است که نفس و روان او را به طور کامل می داند.
۳-۱-۹٫ باور غیر عقلانی شماره نه
اعتقاد فرد مبنی بر این که مردم و چیزها حتماً باید از آن چه هستند، بهتر باشند و اگر فرد نتواند حقایق تلخ زندگی را عوض کند، افتضاح و وحشتناک می شود.[۳۶۵]
۳-۱-۹-۱٫ تبیین این باور در روان شناسی
الیس معتقد است که برخی حقایق، تلخ می باشند؛ و لذا در درمان این باور غیر عقلانی، بر این عقیده است که فرد باید، این حقایق تلخ را بپذیرد و با آن ها کنار بیاید. رفتار ناشایست دیگران یکی از این حقایق تلخ، می باشد، که فرد باید خود را از ورطه کمال گرایی و برآشفته شدن به خاطر مشکلات و اختلالات رفتاری دیگران، دور نگه دارد و در پذیرفتن حقیقت رفتار دیگران، واقع بین باشد و عقلانی رفتار کند.[۳۶۶]
۳-۱-۹-۲٫ نقد و بررسی تطبیقی
رفتار مردم، واقعیتی است که هر انسانی روزمره با آن در تماس است؛ اصولا ملکات و روحیات انسان، معمولا جنبه اختیارى دارد و همین ملکات است که به اعمال انسان شکل مى‏دهد و خط او را در زندگى مشخص می سازد؛ بنابراین، رفتار انسان ها برگرفته از شخصیّت فکرى و روحى و اخلاقى آن هاست.[۳۶۷] قرآن کریم در این باره می فرماید:
“قُلْ کُلٌّ یَعْمَلُ عَلى‏ شاکِلَتِهِ …"(سوره اسراء،آیه ۸۴ )؛ بگو: «هر کس طبق روش (و خلق و خوى) خود عمل مى‏کند.
آیه الله مکارم در تفسیر شاکله می فرمایند: “شاکله” در اصل از ماده"شکل” به معنى مهار کردن حیوان است، و"شکال” به خود مهار مى‏گویند، و از آنجا که روحیات و سجایا و عادات هر انسانى او را مقید به رویه‏اى مى‏کند، به آن” شاکله” مى‏گویند و کلمه” اشکال"، به سؤالها و نیازها و کلیه مسائلى گفته مى‏شود که به نوعى انسان را مقید مى‏سازد. و لذا مفهوم” شاکله” هیچگونه اختصاصى به طبیعت ذاتى انسان ندارد، بلکه به هر گونه عادت و طریقه و مذهب و روشى که به انسان جهت مى‏دهد شاکله گفته مى‏شود. بنابراین، عادات و سننى که انسان بر اثر تکرار یک عمل اختیارى کسب کرده است، و همچنین اعتقاداتى که با استدلال و یا از روى تعصب پذیرفته است، همه اینها نقش تعیین کننده دارند، و شاکله محسوب مى‏شوند.”[۳۶۸]
آیاتی که در این بخش به نقد و بررسی آن پرداخته می شود، به دو قسمت دیدگاه شناختی قرآن مبنی بر عدم مواخذه فرد در برابر اعمال دیگران و دیدگاه رفتاری قرآن نسبت به شخصیت مومنان و انجام امر به معروف و نهی از منکر آنان در برابر کارهای ناشایست دیگران، تقسیم می شود:
۳-۱-۹-۲-۱٫ دیدگاه شناختی قرآن مبنی برعدم مواخذه فرد در برابر اعمال دیگران؛ حفظ خویشتن
در اسلام، عدم اجبار مردم بر ایمان، یک اصل ثابت می باشد؛ بنابراین، ایمان به خدا و مبانى اسلام، هیچگونه جنبه تحمیلى نمى‏تواند داشته باشد، بلکه از طریق منطق و استدلال و نفوذ در فکر و روح افراد باید پیشروى کند؛ زیرا ایمان اجبارى ارزشى ندارد، مهم این است که مردم حقایق را درک کنند و با اراده و اختیار خویش آن را بپذیرند.[۳۶۹] قرآن کریم بارها در آیات مختلف روى این حقیقت تاکید کرده است.[۳۷۰] از جمله قرآن کریم در آیه ۸۰ سوره نساء می فرماید:
“مَنْ یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ وَ مَنْ تَوَلَّى فَما أَرْسَلْناکَ عَلَیْهِمْ حَفیظاً"(سوره نساء، آیه ۸۰)؛ کسى که از پیامبر اطاعت کند، خدا را اطاعت کرده و کسى که سرباز زند، تو را نگهبان (و مراقب) او نفرستادیم (و در برابر او، مسئول نیستى.)
آیه الله مکارم در تفسیر آیه می فرمایند:"در این آیه موقعیت رسول ص در برابر مردم و"حسنات” و"سیئات” آنان، بیان شده است، نخست مى‏فرماید:"هر کس اطاعت پیامبر ص کند اطاعت خدا کرده است". بنابراین اطاعت خدا از اطاعت پیامبر ص نمى‏تواند جدا باشد، زیرا پیامبر ص هیچ گامى بر خلاف خواست خداوند بر نمى‏دارد، سخنان و کردار و رفتار او همه مطابق فرمان خدا است. سپس مى‏فرماید:” اگر کسانى سرپیچى کنند و با دستورات تو به مخالفت برخیزند مسئولیتى در برابر اعمال آنها ندارى و موظف نیستى که به حکم اجبار آنها را از هر خلافکارى باز دارى، وظیفه تو تبلیغ رسالت و امر بمعروف و نهى از منکر و راهنمایى افراد گمراه و بى خبر است". “حفیظ” از نظر اینکه صفت مشبهه است و معنى ثبات و دوام را مى‏رساند با” حافظ” که اسم فاعل است تفاوت دارد؛ بنابراین"حفیظ” به معنى کسى است که به طور مداوم مراقب حفظ چیزى مى‏باشد، در نتیجه مفهوم آیه چنین مى‏شود مسئولیت پیامبر ص مسئولیت رهبرى و هدایت و دعوت به سوى حق و مبارزه با فساد است ولى اگر افرادى اصرار در پیمودن راه خلاف داشته باشند، نه پیامبر ص در مقابل انحرافهاى آنها مسئولیتى دارد که در همه جا حاضر و ناظر باشد، و جلو هر گونه گناه و معصیتى را با زور و اجبار بگیرد، نه او از طرق عادى قدرت بر چنین چیزى را مى‏تواند داشته باشد.[۳۷۱]
خداوند متعال همچنین در آیه ۱۰۷ سوره انعام می فرماید:"…وَ مَا جَعَلْنَاکَ عَلَیْهِمْ حَفِیظًا وَ مَا أَنتَ عَلَیهِْم بِوَکِیل"(سوره انعام، آیه ۱۰۷)؛ ما تو را مسئول (اعمال) آنها قرار نداده‏ایم و وظیفه ندارى آنها را (به ایمان) مجبور سازى.
آیه الله مکارم در تفسیر آیه می فرمایند: “تفاوت” حفیظ” و” وکیل” در این است که حفیظ به کسى مى‏گویند که از شخص یا چیزى مراقبت کرده و او را از زیان و ضرر حفظ مى‏کند، اما وکیل به کسى مى‏گویند که براى جلب منافع براى کسى تلاش و کوشش مى‏نماید. نفى این دو صفت (حفیظ و وکیل) از پیامبر ص به معنى نفى اجبار کردن بر دفع زیان یا جلب منفعت است.”[۳۷۲]
بنابراین، قرآن کریم، توجه بسیاری به خود انسان دارد و در سرلوحه همه برنامه های خود، خودسازی را مطرح می سازد. لذا از دیدگاه قرآن، یکی از وظایف انسان در رابطه خود، این است که مراقب خود باشد. قرآن کریم در این باره می فرماید:
“یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا عَلَیْکُمْ أَنْفُسَکُمْ لا یَضُرُّکُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَیْتُمْ …..“(سوره مائده، آیه ۱۰۵)؛ اى کسانى که ایمان آورده‏اید! مراقب خود باشید! اگر شما هدایت یافته‏اید، گمراهى کسانى که گمراه شده‏اند، به شما زیانى نمى‏رساند.[۳۷۳]
خداوند متعال، همچنین در آیه ۱۱۹ سوره بقره، خطاب به پیامبرش (ص) می فرماید:
” إِنَّا أَرْسَلْناکَ بِالْحَقِّ بَشیراً وَ نَذیراً وَ لا تُسْئَلُ عَنْ أَصْحابِ الْجَحیمِ"(سوره بقره، آیه ۱۱۹)؛ ما تو را به حق، براى بشارت و بیم دادن (مردم جهان) فرستادیم و تو مسئول (گمراهى) دوزخیان (پس از ابلاغ رسالت) نیستی.
آیه الله مکارم در تفسیر آیه می فرمایند: “(یعنی ای پیامبر) تو وظیفه دارى دستورات ما را براى همه مردم بیان کنى، معجزات را به آنها نشان دهى و حقایق را با منطق تبیین نمایى، و این دعوت باید توام با تشویق نیکوکاران، و بیم دادن بدکاران، باشد، این وظیفه تو است. اما اگر گروهى از آنها بعد از انجام این رسالت ایمان نیاوردند، تو مسئول گمراهى دوزخیان نیستی.[۳۷۴]
قرآن کریم همچنین در آیه ۲۵ سوره سبا که اشاره به مسئول بودن افراد در برابر اعمالشان دارد، می فرماید:
“قُلْ لا تُسْئَلُونَ عَمَّا أَجْرَمْنا وَ لا نُسْئَلُ عَمَّا تَعْمَلُونَ"(سوره سبا،آیه ۲۵)؛ بگو: «شما از گناهى که ما کرده‏ایم سؤال نخواهید شد، (همان گونه که) ما در برابر اعمال شما مسئول نیستیم!
آیه، این حقیقت را روشن سازد که هر کس باید پاسخگوى اعمال و کردار خویش باشد، چرا که نتائج اعمال هر انسانى چه زشت و چه زیبا به خود او مى‏رسد.[۳۷۵]
۳-۱-۹-۲-۲٫ دیدگاه رفتاری قرآن نسبت به شخصیت مومنان و مسئولیت پذیری آنان در برابر کارهای ناشایست دیگران؛ مومنان و انجام امر به معروف و نهی از منکر
“مؤمنان در جامعه‏ى اسلامى، نسبت به یکدیگر از طرف خداوند، حقّ ولایت و نظارت همراه با محبّت دارند و بى‏تفاوت نیستند. امر به معروف و نهى از منکر که بر همه‏ى مردان و زنان با ایمان واجب است، برخاسته از حقّ ولایت بر یکدیگر است.”[۳۷۶] قرآن کریم در آیاتی مومنان را در برابر اعمال دیگران، به اداء فریضه امر به معروف و نهی از منکر دعوت می نماید؛[۳۷۷] از جمله در آیه ۷۱ سوره توبه می فرماید:
“وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ…"(سوره توبه، آیه۷۱)؛ مردان و زنان باایمان، ولىّ (و یار و یاور) یکدیگرند امر به معروف، و نهى از منکر مى‏کنند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[پنجشنبه 1400-09-25] [ 02:37:00 ب.ظ ]





دانشکده حقوق و علوم سیاسی
پایان نامه‌ی کارشناسی ارشد در رشته‌ حقوق- جزا و جرمشناسی
انعکاس سیاست جنایی در
نظام حقوق خانواده
به کوشش
مهوش رضایی
استاد راهنما
دکتر محمد هادی صادقی
شهریور ۱۳۹۱

به نام خدا
اظـهارنامه
اینجانب مهوش رضایی(۸۸۸۰۶۴) دانشجوی رشته حقوق گرایش جزا و جرم شناسی دانشکده حقوق و علوم سیاسی اظهار می‌کنم که این پایان نامه حاصل پژوهش خودم بوده و در صورت استفاده از منابع دیگران، نشانی دقیق و مشخصات کامل آن را نوشتهام. همچنین اظهار میدارم که پژوهش و موضوع پایاننامهام تکراری نمیباشد و تعهد میکنم که بدون مجوز دانشگاه، نتایج آن را منتشر نکرده و یا در اختیار سایرین قرار ندهم. کلیه حقوق این اثر با آییننامه مالکیت فکری و معنوی، مربوط به دانشگاه شیراز میباشد.
نام و نام خانوادگی: مهوش رضایی
تاریخ و امضا: ۲۰/۶/۱۳۹۱
تقدیم به
کودکانی که فرششان زمین است و سقفشان آسمان
زنانی که فقر لطافت نوازش مادرانه شان را به یغما برده است
وارستگان؛ آنان که نام و نان را در خطر حفظ ایمان می افکنند
آزادگان آزاداندیش آزاده پرور؛ حج الله علی خلقه
پیشگاه مقدس حضرت احمدبن موسی الرضا و علی بن حمزه(ع)
سپاسگزاری
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی هَدَانَا لِهَذَا وَ مَا کُنَّا لِنَهْتَدِیَ لَوْ لاَ أَنْ هَدَانَا اللَّهُ‏
ستایش خداى را که ما را به این (دین توحید) هدایت کرد و اگر ما را خدا راهنمایى نمى‏کرد ما خود به آن هدایت نمى‏یافتیم.
سپاس پدرم را که پارسایی سلیم است و نیکمردی حلیم و مادرم ، که لطیف الطبع است و نیک محضر…
و
جناب آقای دکتر صادقی سپاس نگاه پرمهرت را ، گفتار پدرانه ات را ، شکیبایی پیامبر گونه ات را
جناب آقای دکتر حاتمی سپاس تو را که زمزمه های محبتت طفل گریزپای وجودم را به مکتب کشاند
جناب آقای دکتر فروغی سپاس تو را که » فکرت بلیغ است و رایت بلند در این شیوه تحقیق و «…
جناب آقای دکتر ابراهیمی سپاس تو را» ای تجلی عبادت به جز خدمت خلق نیست. … «
جناب آقای حجت الاسلام و المسلمین هادیان سپاس تو را که طرحی نو در انداختی و خشونت فقه را به لطافت مهر آمیختی…
چکیده
انعکاس سیاست جنایی در نظام حقوق خانواده
به کوشش
مهوش رضایی
لزوم راهبردی کردن برنامه های پیشگیری از جرم، حسب مورد ضرورت طراحی و بعضا کشف نظام سیاست جنایی را ، برای کشورها آشکار کرد. سیاست جنایی در یکی از مفاهیم خود مجموعه ای ست با بافتی نظام مند از سیاست های جنایی که هر سیاست دارای سه عنصر ضروری کشف و تبیین مسئله، ارائه راه حل مسئله به عبارت بهتر کشف قابلیت پدیده ها در حل مسئله و عنصر سوم کیفیت اجرایی کردن راه حل مسئله است. از آن جایی که خانواده اولین و بادوام ترین نهاد غیر دولتی اعمال سیاست جنایی است بدین لحاظ چنان چه یک نظام سیاست جنایی به دنبال کارآمدی حداکثری باشد تدوین برنامه ها و سیاست هایی که خانواده بایستی در راستای اهداف نظام سیاست جنایی آن را دنبال کند، در اولویت خواهد بود. پژوهش پیش رو با روشی استقرائی سعی در کشف سیاست های کلی دارد که سیاست های جزئی در راستای آن نظم یافته و تدوین شده اند چرا که در فرایند جهانی شدن از یک سو و داعیه ی قابلیت مدیریت جامعه جهانی توسط آموزه مهدویت از سویی دیگر، کشف سیاست های کلی که سیاست های خرد در راستای آن نظم یافته اند ضروری است تا از تغییرات ساختار شکنانه در برخورد با سایر مکاتب فکری جلوگیری شود. نظام سیاست جنایی دارای اصولی است از قبیل سیستماتیک، استراتژیک و ایدئولوژیک بودن که در نظام حقوق خانواده که عمدتا همان نظام حق و تکلیف زن و شوهر است نیز بازتاب یافته است ضمن این که خانواده به علت ماهیتی خاص در مقایسه با سایر نهاد های اعمال سیاست جنایی، دارای اصولی منحصر بفرد نیز هست نظیر مدیریت اخلاق مدار که لازم است درضمن هر سیاستی حفظ شود.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

واژگان کلیدی: سیاست جنایی، نظام سیاست جنایی، نظام حقوق خانواده، نگرش سیستمی،عنصر فرهنگی خانواده، عنصر اقتصادی خانواده
فهرست مطالب
عنوان صفحه
فصل اول: مقدمه
الف. بیان مسئله ی پژوهش ۱
ب. ضرورت ۴
ج. اهداف پژوهش ۵
د. پیشینه پژوهش ۶
ه. دشواری های پژوهش ۹
و. روش پژوهش ۱۱
ز. سامانه پژوهش ۱۱
مبحث اول: تاریخچه و تبیین سیاست جنایی ۱۱

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:36:00 ب.ظ ]




 

“دست و پائی،همتی،شوری، قیامی، کوششی
شهر هستی جان من جز عرصۀ ناورد نیست

 

آخر ای زن جنبشی کن تا به بیند عالمی
کآنچه ما را هست، هم زان بیشتر در مرد نیست”

 

(قائممقامی، ۱۳۴۵: ۵)
او سراسر وجود خود را شرف و بزرگی میداند، امّا باید در این قفس تنهای محبوس باشد و آن شرف و بزرگی او پایمال شود، او احساس میکند که در آن جامعه آنقدر کوچک شده که مانند خسی شده که بر روی آب مانده است و هیچ ارزشی ندارد. او بوی آزادی را حس کرده، و شنیده که بیرون این محبس، شهر آزادی است، امّا او راه خود را به این شهر بسته میبیند و هیچ دسترسی به آن ندارد. او احساس میکند که در زندانی است، که حتی روزنی ندارد که از آن بوی زندگی و امید را استشمام کند، در آن شرایط خود را کمتر از مگس که پری برای پرواز دارد، میداند چرا که به جرم زنی محکوم است و باید روزگار خودر را در آن محبس بگذراند و مرد را نگهبانی میداند که اجازه خارج شدن به او را از این زندان نمیدهد:
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

 

“آزاد پر، مگسا بر روی شهر بچم
مسکین منا که به دهر، عاجزتر از مگسم

 

سر تا قدم شرفم، اما چو کج روشان
هم بستۀ قفسم، هم خستۀ عسسم”

 

(قائممقامی، ۱۳۴۵: ۲۲)
قائممقامی خود را سزاوار این سرنوشت نمیداند، سزاوار نمیداند که وجودش در این قفس پژمرده شود و آرزو دارد، روزنی از امید بیابد و بوی آزادی را از آن استشمام کند، او معتقد است اگر گناهکار است همین قفس و زجری که تا حالا کشیده است، برای او کافی است، و اگر راهزن است، زنجیر و شکنجه برایش بس است، در صورتی که این رنجها مداوم و بیپایان است:

 

ور در خور قفس است فرسوده پیکر من
پس روزنی بگشای بر دامن قفسم

 

گر فتنۀ هوسم این حبس و زجر بسست
ور غول راهزنم بند و شکنجه بسم

 

(قائممقامی،۱۳۴۵:۲۲)
او وقتی از این همه درد و رنج به ستوه میآید و کسی را برای رهایی از قفسی که برای زن ساختهاند نمییابد، از خداوند میخواهد که زن را در آن شرایط رها نکند و او را رهایی بخشد:

 

“ای دست حق به در آی و ز پای زن بگشای
آن بندهای گران کاین است ملتمسم”

 

(قائممقامی، ۱۳۴۵: ۲۲)
او به راستی مدافع حقوق زن است، و هر تلاشی میکند برای بیداری زنانی که قرنهاست به خواب سنگین غفلت فرو رفتهاند، امّا فریادهای او بینتیجه است و حرفهای او برای آن زنان قابل درک نیست و آنها همان زندگی که ژاله از آن گریزان است را برگزیدهاند.
مادران گرچه در نظر او بسیار محترم هستند و از نظر او بهشت زیر پایشان است، امّا اگر قرار است سرنوشتی مثل او داشته باشند دوست ندارد که هیچ دختربچهای که در واقع مادر آینده است به دنیا بیاید، او نگران آینده همنوعان خود است:

 

“ای به دنیای ما نیامدگان
گر نمیآمدید خوشتر بود

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:36:00 ب.ظ ]




۵- غزالی آنرا پیوند حقیقت و شریعت میداند. زیرا انسان مطلبی را که نمیدانست بدون اکتساب درمییابد.
۶- الهام پس از دوری از شهوات و عبادات بسیار حاصل میشود.
۷- الهام مفید معارف کلی و نظری است.
۸- عارف در الهام میتواند برخی امور آینده را پیشبینی کند. مثلا حلاج از به دار آویخته شدن خود خبر داد.
۹- عارف میتواند افکار و خطورات ذهنی دیگران را بخواند.
د: معرفت اشراقی:
معرفتی است که توسط اشراق عقل فعال حاصل میشود. ابن سینا و سهروردی به این امر معتقد بودند.
۱- انوار عقلی بر نفوس مجرد از حواس و ماده به حسب استعدادشان عطا میشود.
۲- هر چه مجاهده بیشتر شود انوار بیشتری بر قلب او اضافه میشود. این انوار از طریق کشف، ذوق، مشاهده (سه طریق گذشته) بر انسان وارد میشود.
۳- سهروردی آنرا محصول[۱۴۳] دو امر میداند:
اول: توغّل و تلاش در مسائل فلسفی. یعنی معرفت عقلی که مستفاد از استدلال و برهان است و نور الانوار را ادراک عقلی مینماید.
دوم: معرفت ذوقی و شعوری: یعنی معرفتی که توسط ذوق، کشف، الهام، حدس برای انسان حاصل میشود. و ارتباط موجودات را با خالق آنها درمییابد.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۴- معرفت اشراقی، معرفتی عقلی است و دارای محتوای عقلی است و توسط اشراق عقل فعال حاصل میشود.
فتح و فتوحات
این واژه نیز در عرفان دارای اهمیت ویژهای است. عرفاء گاهی از مکاشفات خود از تعبیر فتح یاد میکنند. فتح در لغت به معنای گشایش است. کلید این گشایش را مفتاح گویند. خداوند در قرآن خود را صاحب این مفاتیح میداند[۱۴۴]. بوعلی سینا که نظام عالم را علّی و معلولی تصور میکند، این مفاتیح را علل اربعه میداند، اما در عرفان نظام غیب و شهود برقرار است و مراد از آن ظهور و خفای اسماء الهی است. انسانی که میخواهد به این مفاتیح دست پیدا کند، باید این اسماء[۱۴۵] را در خود بیابد و خود را مظهر اسماء و صفات کند. اما فتح دارای سه مرتبه است در اینجا به آنها اشاره میکنیم:
۱- فتح قریب: این اصطلاح از آیهی شریفهی « نَصْرٌ مِّنَ اللَّهِ وَفَتْحٌ قَرِیبٌ »[۱۴۶] استفاده شده است. مراد از این اصطلاح این است که انسان منازل نفس را پشت سر بگذارد و به مقامات روحی و قلبی برسد. خداوند در قرآن انسان را ملزم میسازد که به نفس و بررسی آن و حفاظت از آن بپردازد: « یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ عَلَیْکُمْ أَنفُسَکُمْ »[۱۴۷] در این مرتبهی انسان اولین کلید فتح علوم غیبی را بدست میآورد و میتواند در مراتب بالا صعود کند. اما این فقط گام اول است و گامهای بعدی در راه است. قلب انسان محل ریزش انوار الهی و شناخت حقایق عالم است. قلب پائینترین مرتبهی نفس انسانی است.
۲- فتح مبین: این اصطلاح از آیهی شریفهی: « إِنَّا فَتَحْنَا لَکَ فَتْحًا مُّبِینًا »[۱۴۸] استفاده شده است. این مرتبه هنگامی برای انسان میسر میشود که انسان مرحلهی پیشین را پشت سر گذارده باشد و به کمالات قلبی رسیده باشد. در این مرحله انسان به مقام ولایت میرسد و اسمای الهی بر او تجلی میکند در این مرحله کمالات قلبی نابود نمیشوند، بلکه به صورت کاملتر در این مرحله یافت میشوند. این مرحله مربوط به مرحلهی میانی نفس انسان که به «سر» معروف است میشود. انسان در مرحلهی سر به اسمای الهی متجلی میشود. البته تعبیر به (سّر و قلب) در کلام استاد جوادی و حنا فاخوری که در تعریف مکاشه ذکر شد عکس یکدیگرند.
۳- فتح مطلق: این اصطلاح از آیهی شریفهی « إِذَا جَاء نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ »[۱۴۹] اخذ شده است. در این آیه که در اواخر عمر شریف پیامبر نازل شده است به نوع خاصی از فتح اشاره نشده است و لذا فتح مطلق را قصد نموده است این آیه معنای به کمال رسیدن انسان و به نتیجه رسیدن است. لذا وقتی این آیهی شریفه نازل شد، پیامبر فرمود به من وعدهی فوت و رحلت از این جهان داده شده است. در این مرحله ذات احدی خدا بر عارف تجلی میکند و تمام رسوم و آثار مخلوقیت از او سلب میشود و به مقام فنای الهی میرسد.[۱۵۰] در این مقام عارف جز خدا را نمیبیند و جز صدای او را نمیشنود. البته این فناء، فناء وجودی نیست، فنای شهودی است. یعنی عارف غیر از خدا را نمیبینید نه اینکه وجود او با خداوند متحد شود. این مقام تعالی بس عظیم است که برای همگان قابل دسترسی نیست.
مشاهده و مکاشفه
این دو اصطلاح از مهمترین اصطلاحات در عرفان و همچنین تجربه دینی به شمار میروند. بهترین و گزیدهترین نوع فکر و اندیشه در نزد اهل علوم عقلی (حدس) و «قوهی قدسیه» است. ابن سینا بالاترین مرتبهی فکر را هنگامی میداند که انسان مستقیماً از مبادی معلوم به مجهول برسد و آنرا روشن کند و در این طریق تردد نکند. این سرعت انتقال را در فلسفه «قوه حدس» می‌نامند اما عارف فراتر از راه اندیشه به راه های دیگری امید دارد. کشف و مشاهده به مراتب بالاتر از فکر و اندیشهاند.[۱۵۱] اگر کشف و تجربه به معنای ارتقای روحی انسان متناهی برای رسیدن به خدای نامتناهی است، بالاترین مرتبهی آن کشف و مشاهده است زیرا غایت عارف رسیدن به خدا و مشاهدهی جمال اوست[۱۵۲]، بنابراین ما در اینجا به توضیح و تفسیر این دو درجهی اعلای تجربهی دینی میپردازیم.
مکاشفه و مشاهده در اصطلاح عرفاء دارای معانی بسیار نزدیک یکدیگر هستند به حدی که گاهی عرفای مختلف این دو را به جای هم به کار میبرند بین آنها تمایزی قرار نمیدهد. ولی نگاه دقیقتر، آن است که مشاهده را مقدمهی مکاشفه قرار دهیم. یعنی غایت و هدف هر مشاهدهای کشف و فهم حقیقت آن مشاهده است[۱۵۳] اما برخی مکاشفه را به معنای رفع حجاب تفسیر میکنند و لذا آنرا مقدمه‌ی مشاهده[۱۵۴] میدانند به هر حال پرداختن به تفصیل این اختلافات خارج از حوصلهی این بحث است.
۱- مشاهده: مشاهده به معنای دیدن اشیاء با دلائل توحید و دیدن حق در اشیاء است. و محصول آن یقین عاری از هرگونه شک است. مشاهده بر سه قسم است: الف- مشاهدهی خلق در حق: یعنی اینکه از توحید و همچنین احدیت مخلوقات به احدیت خداوند پی ببریم. ب- مشاهدهی حق در خلق: و این بدین معناست که ما خداوند را در تمام اشیاء ظاهر ببینیم، پ- مشاهدهی حق به تنهایی: این مهمترین قسم مشاهده است، یعنی مشاهدهی خداوند و تجلیات او بدون توجه به خلایق. این قسم سوم آن است که از آن به رؤیت تعبیرمیشود، و حضرت موسی علیه السلام تقاضای آنرا از خداوند نمود. معنای این قسم آن است که تمامی حجابها کنار رود، و خداوند به وضوح دیده شود. امری که به عقیده شیعه امری محال است.
۲- مکاشفه: مکاشفه یعنی آنچه پس از مشاهده نصیب انسان میشود و انسان آن را[۱۵۵] درمییابد. ابن عربی میگوید: بهرهی مشاهده آن است که دیدی و شنیدی و چشیدی و بوییدی و لمس نمودی، و بهرهی کشف آن چیزی است که تو از این محسوسات فهمیدی. مکاشفه دارای سه قسم است: مکاشفه علمی، مکاشفه حال، مکاشفهی وجد.
مکاشفه علمی آن است که عارف آنچه را که مشاهده کرد بفهمد و مطالبی را که برای او روشن نبوده آشکار شود. مکاشفهی حال: آن است که عارف با نگاه کردن به عارف دیگر[۱۵۶] مقام او را نزد خداوند بفهمد و اگر حال عارف را دید، معنای حالات آنرا متوجه شود.
مکاشفهی توحید: و آن حالاتی است که در مجالس اهل عرفان برای ایشان حاصل میشود. مجالس این طایفه دو گونهاند، برخی فقط برای شخص عارف اتفاق میافتد و دیگران از آن بیبهرهاند. اما نوع دوم آن است که خداوند بر اهل یک مجلس تجلی کند و هرکس به اندازهی فهم خود از آن تجلی استفاده کند، و هر کس خود را مشمول رحمت الهی ببینید.
اقسام مکاشفه
به طوری کلی مکاشفات به دو نوع تقسیم میشوند: کشف صوری و کشف معنوی.
۱- کشف صوری:
کشفی است که در قوهی خیال و عالم مثال اتفاق میافتد و واسطهی آن صورتهای اشیاء است. این کشف با کنار رفتن حجابهای مادی برای عارف صورت میگیرد. اما وسیلهی این کشف حواس پنجگانه مشهور هستند. اما این بدین معنی نیست که حواس خمس در عالم مثال راه دارند، بلکه به این معناست که حواس پنچگانه با حضور جمعی خود در هر[۱۵۷] سه عالم (عقل، مثال، حس) وجود دارند. بنابراین مرتبهی مثالی و عقلی آن میتواند صور عقلی و مثال را درک نماید. اما همانگونه که در فصل آینده اشاره خواهیم نمود دراین مکاشفه احتمال خطا و دخالت شیطان وجود دارد. لذا صاحب تجربه و عارف دراین نوع مکاشفه نباید خود را مصون از خطر و اشتباه بداند و همواره شهود خود را با معیارهای مختلف مورد سنجش قرار دهند تا دچار انحراف نشوند.
از آنجایی که کشف صوری توسط حواس خمس صورت میگیرد، پنج نوع مکاشفه را در پی دارد: دیدن، شنیدن، بوئیدن، لمس کردن و چشیدن اقسام این نوع مکاشفهاند. لذا در رؤیاها و مکاشفات انواع مختلفی از این تجارب را مشاهده میکنیم. مانند اینکه حضرت مریم علیها السلام فرشتهی وحی را مشاهده نمود با او سخن میگوید و کلام او را میشنود. این نمونه از کاملترین موارد تجربه‌ی دینی محسوب میشود.
۲- کشف معنوی:
کشفی است که به وسیله صور انجام نگیرد، بلکه معانی غیبی و حقایق را مستقیما شهود نماید. بنابراین این کشف در عالم مثال و خیال صورت نمیگیرد، بلکه علم حضوری و بیواسطه است که در آن شهود حقایق صورت[۱۵۸] میگیرد. این کشف بر خلاف نوع قبل خطا پذیر نیست و شیطان توان دخالت در آنرا ندارد. و لذا ارزشمندتر و معتبرتر از قسم اول است. اما اگر کشف معنوی و صوری با یکدیگر همراه شوند، از این قسم هم برترند. زیرا انسان آنچیزی را که میبیند، حقیقت آن را هم شهود میکند و لذا به مراتب متقنتر و مستحکمتر است.[۱۵۹]
انواع کشف معنوی
کشف معنوی دارای پنج قسم است. دو قسم آن حصولی و سه قسم آن حضوری است.
۱- کشف معنا در عقل بوسیلهی تفکر نمودن، این پائینترین قسم کشف معنوی است. اینکه بتوان این قسم را نوعی کشف معنوی نامید محل تأمل است. در هر صورت گاهی معانی غیبی در قوهی تفکر انسان نقش میبندد و انسان را به حقیقتی میرساند.
۲- کشف معنا در عقل بوسیلهی قوهی حدس، حدس همان تفکر بدون توسط حرکت است یعنی ذهن بدون حرکت میان معلوم و مجهول به سرعت به معلوم دست پیدا کند. لذا این قسم از قسم گذشته برتر است و آنرا قوهی قدسیه مینامند.
۳- کشف معنا در قلب: قلب بالاترین و برترین بخش نفس است. اگر معانی غیبی در این ناحیه آشکار شود از قبیل الهام، و اگر ارواح مجرده باشند، آنرا مشاهدهی قلبی مینامند.
۴- کشف معنا در روح: روح مرحلهی میانی نفس انسانی است. نفس کاملان و بزرگان عرفان، دراین مرحله معانی غیبی را دریافت نموده و به دیگر قوا انتقال میدهد.
۵- کشف معنا در سر: این پائینترین مرحلهی نفس است. معانی موجود در این مرحله غیر قابل توصیف و بیان است و اگر برای کسی به صورت ملکه حاصل شود علم او علم لدنی و مستمد از خداوند میشود.
نقش خیال در تجربهی دینی
در عرفان اسلامی قوهی خیال نقش مهمی را در مکاشفه و شهود برقرار میکند. همین امر سبب شده که دانشمندان زیادی مثل پرفسور هانری کربن[۱۶۰] و ویلیام چتیک را مجذوب خود کند، در حقیقت این قوه بسیاری از مشکلات کلامی و فلسفی را نیز حل مینماید. و لذا ضروری است که جایگاه این واژه در عرفان اسلامی شناخته شود. خیال دارای سه معنا یا سه مرتبه است:۱- خود عالم هستی ۲- قوه‌ای بین حس و عقل ۳- عالمی بین دینا و آخرت (برزخ).
معنای اول نوعی فاصله است بین دو امر یعنی خدا (وجود) و عدم مطلق[۱۶۱]، عالم هستی عالمی بین وجود مطلق و عدم مطلق است. عالم هستی هر دو عالم دیگر را دربردارد، هم تجلی خداوند است و هم آثاری از عدم را نشان میدهد. خیال در هر سه معنای خود دارای خصوصیاتی است تضاد عدم قطعیت از خواص این کلمه است. عالم هستی دارای نور و ظلمت است و نوعی تضاد را تداعی میکند. در عین حال دارای تغییر صور است و لذا صورت خاص برای او قطعیت ندارد.
معنای دوم نیز چنین است، قوهی خیال دارای خواص عالم حس و عقل است در عین حال هیچکدام از آن دو نیست و حالت واسطهای دارد. این قوه دارای قدرت بسیاری است و توان خلق صورتهای گوناگون را دارا میباشد.
معنای سوم: عالمی است بین دنیا و آخرت و بین عالم جسم و عالم عقل. این عالم دارای صفات متضادی است هم نور و هم ظلمت هم باطن و هم ظاهر هم مرئی و هم نامرئی. این عالم دارای موجوداتی است. جن، ارواح و ابدان برزخی، فرشته سه رکن این[۱۶۲] عالم هستند. در این عالم تجلیات خداوند هم وجود دارد که گاهی با این سه موجود اشتباه[۱۶۳] میشود. و لذا انسان باید معیاری برای شناخت این امور پیدا کند. جن نه مادی است و نه روحانی ولکن دارای صفاتی است که هم روحانی است و هم مادی. از آنجا که عالم خیال دارای صفات مادی و روحانی است میتواند به اعیان روحانی صفات جسمانی دهد تا بتوان آنها را به حواس محسوس درک نمود، اما همانطور که گذشت صور در عالم خیال قطعیت ندارند و هر موجودی هر بار میتواند به صورتی درآید و خود را به صورتهای مختلف نشان دهد. لذا ارواح مجرده را میتواند تجسم کند یا ملائک را نشان دهد. و لذا جبرئیل به صورت دحیهی کلبی برای پیامبر ظاهر شد و همه آنرا دیدند امّا تا وقتی پیامبر نگفت، گمان میکردند همان دحیه[۱۶۴] اعرابی است. یکی از مهمترین ویژگیهای خیال در الهیات است. ابن عربی متذکر میشود که شناخت عقل از خداوند سلبی و تنزیهی است و شناخت کاملی نیست. قوهی خیال شناخت تشبیهی از خدا را ارائه میدهد و به شناخت عقلی کمک میکند که دست در دست هم دهند و با یکدیگر شناخت کاملی از خداوند ارائه دهند. خیالی میتواند تجلیات اسماء و صفات[۱۶۵] خدا را دریابد.
از منظر عارف خداوند دو تجلی دارد: ظاهر (شهود)، باطن (غیب). خداوند در هر دو عالم تجلی نموده است، قوهی خیال میان تجلیات مختلف وحدت ایجاد میکند و انسان را به مقام توحید میرساند. خیال این توانایی را دارد در خواب (رؤیا: مثل رؤیای حضرت ابراهیم و ذبح فرزند) و هم بیداری به فعالیت بپردازد، و حقایق خیالی را تصور کند. در این فعالیت قوهی خیال به معانی مجرد، لباس حسی میپوشاند و آنها را قابل درک و فهم میکند.
اما عالم خیال محل رهزنی هم هست. شیطان، جن و تصورات فاسد نفسانی نیز در همین قوه شکل میگیرد و میتواند خیال انسان را دچار انحراف بگرداند. و لذا انسان باید دائماً مراقب این قوه باشد. از دیگر آفات این قوه آن است که اکثر مردم و حتی عرفاء نمیتوانند بین حس و خیال تمایز بگذارند[۱۶۶]، و لذا در موارد زیادی این دو خلط میشوند. مثلا یاران پیامبر درنیافتند که دحیهی کلبی جسد متخیل است نه جسد حقیقی.
مشاهدات عارف در رؤیا
عرفاء تجارب دینی خود را با رؤیا شروع میکنند. از نظر ایشان یکی از طرق اولیه و آسان برای دسترس به حقایق عالم، عالم خواب و رؤیاست. لذا ایشان برای رؤیاها اهمیت زیادی قائلاند. اما سه نوع خواب و رؤیا برای ایشان اهمیت بیشتری دارد: ۱- خواب دیدن عارف ۲- خواب دیدن پیامبر ۳- خواب دیدن تجلیات خداوند[۱۶۷]. این رؤیاها در یک سطح نیستند و دارای مراتب متعددی هستند که خواب دیدن عارف پائینترین درجهی آن و خواب دیدن تجلیات خداوند حد اعلای آن است.
۱- خواب دیدن عارف: مقصود از این قسم آن است که عارفی زنده، عارفی را که از دنیا رفته در خواب ببینید. این خواب دو دلیل میتواند داشته باشد. اشتیاق به کشف حقیقتی که با خواب دیدن بر انسان کشف شود. دوم: اینکه انسان علاقه داشته باشد که مقام عارف را بعد از وفاتش دریابد.
برای مثال در خواب از سفیان ثوری پرسیدند که خداوند با تو چه کرد و به تو چه مقامی داد؟ او پاسخ داد: که من دو قدم بعد از مرگم برداشتم. اولی بر روی پل صراط دومی در بهشت[۱۶۸].
۲- خواب پیامبر اسلام:
خواب پیامبر اسلام و ائمه اطهار همیشه صادقه است و شیطان در آن راه ندارد. زیرا در احادیث شریفه آمده است که پیامبر فرمود: شیطان نمیتواند خود را به صورت و شکل ما در آورد و کسی که ما را در خواب دید حقیقتاً که خود ما را دیده است.
این قسم از خوابها از جهات مختلفی دارای اهمیت است، یکی آن است که خواب پیامبر، مقدمهای است برای مراحل بالاتر. لذا خواب پیامبر مقدمهای میشود که انسان بتواند عالم قدس و مجرد را مشاهده نماید. در اقوال عرفاء این گونه خواب هم زیاد نقل شده است. مثل خواب عارف بزرگ کتانی که از پیامبر خواست که از خدا بخواهد که قلبش نمیرد. پیامبر فرمود: هر روز چهل مرتبه ذکر «یا حی یا قیوم لا اله الا انت» را تکرار کن.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:35:00 ب.ظ ]




نیرزد بآن دم، که دل آرزو بچیزی نمود و نشد، ز آن او (عشقی، ۱۳۵۰، ص ۳۸۵)
زن در این شعر باز معشوق زمینی است که وسیلهای برای کامیابی است و از او به عنوان کالا استفاده میشود.

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

و جسم زن مدنظر است و ستوده شده است به عنوان نوعی از داراییهای مرد نگاه شاعر نیز نگاهی مرد سالارانه است که در اینجا با توجه به نظر سهراب سپهری به زن با نام چراغ لذت مینگرد.
کابینه نیم بند
ای یار لطیفه گوی مرشد با آنهمه منطق چرندی
«کابینه نیم بند» خواندی این دولت آبروی مندی
آنزن که عفیف و بی کمال است زآن عالمه لوند بهتر
آن میوه که بو ندارد اصلا زآن میوه که کرده گند بهتر
زآن دولت عهد با عدو بند کابینه نیم بند بهتر
جواب عشقی
گفتی که زن نجیبه باید: در خانه نشسته، کم خروشد
آن زن که نجیبه است با کس از خانه برون، همی نجوشد
هر جا که رود تو مطمئن باش در حفظ خود او، نکو بکوشد
و آنزن که لوند بود بر عکس پند و سخن تو، کی نیوشد؟
هم عصمت خود، دهد برندان هم آبروی ترا فروشد
آن به که زن لوند خانه: بنشیند و خون دل بنوشد (عشقی، ۱۳۵۰، صص ۴۰۷- ۴۰۸)
ابتدای شعر با دفاع از کابینه سروده شده است و در جواب مقالهای نوشته شده است در اینجا عشقی از زنان عفیف و نجیب در مقابل زنانی که دلبری میکنند دفاع میکند و معتقد است زن با آگاهی از محیط اجتماع و با حفظ عفت میتواند به اجتماع بیاید و دوشادوش مردان به فعالیتهای سیاسی و اجتماعی بپردازد نباید به خاطر عقاید قدیمی که زن اگر در خانه باشد در امان است او را از اجتماع دور کنیم عشقی با آوردن تمثیل فقط زن را مورد خطاب قرار نداده است بلکه آن را وسیلهای برای مقایسه دو دولت یعنی اولی (زن عفیفه) کابینه نیم بند که با دشمن سازگار نیست و در مقابل او اطاعت کننده بی چون و چرا نمیباشد دومی (زن لوند) را با دولتی که با دشمن سازگار است و در مقابل او اطاعت کننده بی چون و چراست و دروغهای آنان را صدق میپندارد عشقی به زن نگاهی متجددانه دارد و میخواهد زن به حقوق اصلی خود دست یابد.
آبروی دولت
دولت بریش زرد «ظهیر» آبرو گرفت کناس را بیار، که کابینه بو گرفت
طوری نموده بود به جمهوریت … گویی پسر عموست که دختر عمو گرفت
که اعتدال و گه رادیکال، گاه سوسیال، بدتر از آن زنیست که هفتاد شو گرفت (عشقی، ۱۳۵۰، صص ۴۱۷- ۴۱۸)
در اینجا شاعر ضمن بیان اوضاع مملکت و سر سپردگی عاملان حکومت به دولتهای اجنبی و فرمان پذیرفتن از آنان کشور بیگانه را نظامی مرد سالار میداند که به زن دختر عمو به عنوان کالایی مینگرد که فقط وسیله کامیابی آنهاست در اینجا با تمثیل شاعر مشخص میشود که حقوق زنان پایمال شده است و به آنان به عنوان جنس دوم که قدرت اختیار و عمل را از دست دادهاند نگریسته میشود و با نگاهی دیگر زن به عنوان عزت و شرف و ناموس است و وطنی که بر باد میرود و شخصیت او مدنظر نیست.
ماستمالی
هر آنکه بی خبر از فن … شد دچار زندگی پست و نان خالی شد
بود یکی ز رجال بزرگ امروزی از آن سبب که زن خلق، در لیالی شد (عشقی، ۱۳۵۰، صص ۴۲۰- ۴۲۲)
در این شعر ضمن بیان شرح حال سردمداران پست که به خاطر بی کفایتی از عهده اداره امور مملکت بر نمیآیند نصیر الدوله را مثل زنی میداند که در شب متولد شده است نگاه شاعر به زن با آنکه همیشه دیدی ارزشمندانه داشته است مرد سالارانه است در اینجا مرد را از زن کمتر دانسته است که از عهده انجام امور خود بر نمیآید و به زن به دید تحقیر مینگرد و به قصد تحقیر و دشنام دادن به مردان آنان را به زن تشبیه کرده است.
خر تو خر
این چه بساطی است، چه گشته مگر؟ مملکت از چیست؟ شده محتضر
موقع خدمت همه مانند خر جمله اطباش، به گل مانده در
به به از این مملکت خر تو خر
مادر بیچاره، فتاده علیل دخترک اندر پی هر کج سبیل
پرستارانش ز وزیر و وکیل جمله فتادند، بفکر آجیل
به به از این مملکت خر تو خر (عشقی، ۱۳۵۰، ص ۴۲۴)
در اینجا شاعر اشاره دارد به وضع نابسامان زندگی زنان در جامعه که باعث میشود به بیراهه کشیده شوند و این نتیجه حکومت بی قانون است در اینجا عشقی به دفاع از زن میپردازد و شخصیت او را بالاتر از آن میداند که زیر چکمه نابرابری لگدمال شود جبر زمانه که باعث تحقیر شخصیت زن شده است نکوهش میکند و به عاملان تبعیض علیه زنان مرده باد میگوید.
در هجو وحید دستگردی
ای وحید دستگردی! شیخ گندیده دهن ای بنامیده همی، گند دهانت را سخن
عارف و عشقی همی گیرند پول از انگلیس تف برویت: ای کنیز پست «سرپرسی لرن»
زن صفت! مانند بچه مرده زن نالیدهاند سالها از دست ظلم انگلستان این دو تن
کیست آنکس، کو ندارد شعری از عارف زبر؟ در کدامین قریه ویران، کدامین بیوه زن؟ (عشقی، ۱۳۵۰، صص ۴۲۸- ۴۳۱)
در شعر شاعر ضمن هجو و نکوهش وحید دستگردی او را مانند زنان میداند و تحقیر میکند میتوان گفت شاعر نیز از جو مرد سالارانه که به مدح مردان و تحقیر زنان میپرداختهاند نتوانسته جدا شود وقتی به خشم میآید بدترین فحشها را نثار ناموس (زن) میکند که از آوردن آنها به خاطر اینکه عفت کلام رعایت نشده است معذوریم.
عشقی میپندارد زنان باید از قید و بند تحمیلی رها شوند و با مردان مساوی باشند اما عیبی نمیبیند که برای تحقیر و دشنام مردان آنان را به زن تشبیه کند.
وی با عنوان کردن مرد به نام کنیز علاوه بر تحقیر به یکی از جنبه های استثمار بانوان اشاره دارد که در آن روزگار کمرنگ شده است.
در هجو شیخ ممقانی
از دست هر که هر چه بستانده و ستانی از دست تو ستانند، با دست آسمانی
کف رنج بیوه گانرا، مال یتیمه گانرا اموال این و آنرا، حینی که میستانی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:35:00 ب.ظ ]
 
مداحی های محرم