مدل ۵-۱- رابطه زن دوم با همسر ۱۲۶
مدل ۵-۲- نوع رابطه زن دوم با زن اول ۱۳۹
مدل ۶-۱- چارچوب نظام معنایی زن دوم به عنوان مدل پارادایمی نهایی پژوهش ۱۴۵
مدل ۶-۲- بررسی موقعیت و پایگاه زن دوم در خانواده ۱۵۴
مدل ۶-۳- نوع نگاه و نگرشی که زن دوم نسبت به موقعیت خود دارد و راهبردی
انتخاب میکند ۱۵۷
فصل اول
کلیات
۱-۱- مقدمه
خانواده هسته مرکزی اجتماع به شمار می ­آید و نخستین اجتماعی است که شخصیت و هویت افراد در آن شکل می­گیرد و آداب و اصول زندگی اجتماعی و اخلاقی در آن نهادینه می­ شود. خانواده با نهادهای چون نهادهای آموزشی و پرورشی، مذهبی و اقتصادی، حقوقی و سیاسی و برخی دیگر از نهادها ارتباط دارد و تحت تاثیر اهداف، کارکردها، وظایف، راهکارها و عملکردهای آنها است و ساختار و عملکرد و وظایف گوناگون خود را در راستای نهادهای مزبور شکل می­دهد و از سوی دیگر تغییر و تحولاتی که در بافت خانواده به تدریج شکل می­گیرد، در نهایت بر نهادهای جامعه تاثیر می­گذارد، تا جایی که قوانین مدنی نیز خود را با تغییرات خانواده وفق می­ دهند. خانواده پدیده­ای ایستا و بی تغییر و تحول نیست، بلکه پدیده­ای است پویا و در حال تغییر و تحول و در کنش متقابل با جامعه است و از این رو در طول تاریخ در قالب الگوهای متنوع و قوانین گوناگون، در میان اقوام مختلف و در حوزه ­های فرهنگی گوناگون، ویژگی­های خاص خود را دارا بوده که از این باب ویژگی پویایی از جمله کلیدی­ترین خصوصیات خانواده محسوب می­ شود (مقصودی،۱۳۸۶). در واقع، می­توان گفت که خانواده بخشی از سیستم اجتماعی است که هم تحت تاثیر دیگر نهادهای اجتماعی قرار می­گیرد و هم امکان ایجاد تغییر در آنها را فراهم می نماید (پارسونز،۱۹۹۸). شماری از جامعه شناسان در باب شکل­ گیری خانواده از دوره اختلاط جنسی در مراحل اولیه زیست بشر سخن می­گویند. برای نمونه باخ اوفن می­گوید:"در ابتدا انسان به شکل گروهی گله­وار، با اختلاط جنسی (هرج و مرج) زندگی می­کرد". در نگاه این گروه خانواده پس از دوره اختلاط جنسی شکل گرفت و پیش از آن روابط فرد گرفتار هرج و مرج بود. هیچ مرد و زنی همسر یکدیگر شناخته نمی­شدند. مطالعات گروهی از انسان شناسان فمنیست متضمن این نکته است که ازدواج و نهاد کنونی خانواده بر عکس تصور رایج، بیولوژیک نیست. محصول تاریخ بشری است. یکی از مدافعان این دیدگاه “اولین رید[۱]” انسان شناس و سوسیال فمنیست مشهور است. او معتقد است ازدواج به معنای واقعی همسفره و هم سکنی شدن زوجین که منجر به پیدایش خانواده مادری شد در اوان دوره بربریت و با منسوخ شدن کامل آدم­خواری دوره توحش و با اختراع توتم و تابو از سوی زنان میسر شد. در برابر این گروه شماری از جامعه شناسان دوره اختلاط جنسی را باور ندارند برای نمونه ادوارد وستر مارک از مخالفان سرسخت نظریه تکامل خانواده می گوید:"خانواده همیشه وجود داشته است و بشریت هرگز در مرحله گله وار زندگی نکرده است (انگلس،۱۳۸۰). در این میان مورگان بیش از هر محققی علاقه داشته تا روند تکامل ساختار خانواده را مورد مطالعه قرار دهد در این خصوص بیان می­ کند: «روابط جنسی با چند نفر به طور همزمان ویژگی دوره­ های ماقبل تاریخ بوده است. در آن دوران مردان به شکل چند همسر (داشتن بیش از یک همسر) و زنان به شکل چند شوهر ( داشتن بیش از یک شوهر) زندگی می­کرده ­اند. این الگو قدمتی به اندازه­ جوامع انسانی دارد. چنین خانواده­ای نه غیر طبیعی و نه چیزی خارق العاده تلقی می­شده است.» مورگان می­افزاید: «دشوار بتوان نشان داد که نوع دیگری از ساختار خانواده در دوره های ابتدایی وجود داشته است.» در ادامه

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

می­گوید: « ظاهرا هیچ راه گریزی از این نتیجه گیری وجود ندارد که ازدواج با چند نفر به طور همزمان ویژگی دوره­ های ما قبل تاریخ بوده است. استدلال مورگان مبنی بر این که جوامع ماقبل تاریخ ازدواج گروهی را تجربه کرده ­اند (موقعیتی که اصطلاحاً رمه­ی آغازین یا همه همسری نامیده می شود) آن­چنان اندیشه­ی داروین را تحت تاثیر قرار داد که وی نیز بیان کرد: « تقریبا مسلم است که آیین ازدواج به تدریج تحول یافته است و آمیزش با چند نفر به طور همزمان سابقا در تمام نقاط جهان به شدت مرسوم بوده است و هم اکنون هم قبایلی وجود دارند که در آنها همه مردان و زنان قبیله همسر و شوهر یکدیگر هستند.» (فیشر[۲]، ۱۹۸۲). بررسی تاریخی ازدواج در جوامع گوناگون نشان می­دهد که این روابط هیچ گاه منحصر به رابطه بین یک زن و یک مرد باقی نمانده است حال چه قانونمند به شکل چند همسری و چه به صورت غیر قانونمند در انتخاب آزادانه چند شریک جنسی. در واقع الگوی ازدواج و پیوند خویشاوندی از فرهنگی به فرهنگ دیگر متفاوت است. قانون­های ازدواج از تنوع و پیچیدگی زیادی برخوردار است. آشکارترین فرضیه تاریخی این است که ازدواج نتیجه تغییر نامنظم و تصادفی روابط حیوانی بین زن و مرد است. سازمان ازدواج، برحسب مکان و زمان، همیشه اشکال مختلف پیدا کرده و به هر صورتی که تصور شود درآمده است؛ این اشکال مختلف از صورتی آغاز شده است که در آن مردم اولیه فقط برای توجه به بقای نسلی که به وجود آمده همسر یکدیگر می‌شدند، بدون آنکه در زندگی، بین دو همسر اتحادی فراهم آید، و به صورتی رسیده که در دوره جدید می‌بینیم: زن و شوهر اغلب برای مشارکت در معیشت با یکدیگر همسر می‌شوند، و نسبت به پیدایش فرزند چندان توجهی ندارند. اجتماعاتی که در آنها ازدواج مرسوم نباشد بسیار کم است، ولی کسی که در جستجو باشد می‌تواند تعدادی از چنین جامعه‌ها را پیدا کند و حلقه اتصال میان بی‌نظمی جنسی در پستانداران پست و ازدواج در مردم اولیه را بیابد (سگالن،۱۳۷۰). در فوتونا، از جزایر هبریز جدید، و در جزایر هاوایی بیشتر مردم اساساً ازدواج نمی‌کنند؛ مردم قبیله لوبو، زن و مرد، بدون اینکه کمترین توجهی به ازدواج داشته باشند، با یکدیگر نزدیکی می‌کنند و هیچ قاعده و قانونی در کارشان نیست؛ همین طور برخی از قبایل بورنئو حیات جنسی خود را می‌گذرانند، بی‌آنکه متوجه رابطه‌ای باشند که دو همخوابه را به یکدیگر متصل می‌سازد؛ به همین جهت جدا شدن دو همسر در نزد آنان بسیار ساده‌تر از جدایی یک جفت پرنده است؛ در میان ملت­های قدیم روس نیز «مردان با زنان مختلف همخوابگی می‌کردند، به طوری که معلوم نبود شوهر هر زن کدام مرد است.» کسانی که راجع به کوتوله‌های آفریقایی (پیگمه‌ها) تحقیق کرده‌اند می‌نویسند که اینان تابع سازمان همسری نیستند و «بدون هیچ قاعده‌ای به فرونشاندن غریزه جنسی خود می‌پردازند»، مثال دیگر این است که از زن می‌خواستند، قبل از آنکه شوهر کند، خود را به اولین مردی که او را می‌خواسته تسلیم کند؛ این عمل در معبد میلیتا در بابل معمول بوده است؛ یا عادتی که در ملت­های اولیه موجود بود، و زن خود را به عنوان کرم و بزرگی به وام می‌دادند. در قبیله اورانگ ساکای در مالاکا، زن با فرد، فرد، قبیله مدتی به سر می‌برد و چون دوره تمام می‌شد این کار را از سر می‌گرفت؛ در میان افراد قبیله یاکوت، در سیبریه و قبیله بوتوکودو، در آفریقای جنوبی، و طبقات پست مردم تبت و بسیاری از ملت­های دیگر، ازدواج آزمایشی به تمام معنا بوده، و هر یک از دو طرف هر وقت می‌خواست، می‌توانست رابطه را قطع کند، بی‌آنکه کسی از او جویای علت شود؛ در میان افراد قبیله بوشمن «کوچکترین اختلافی کافی است که رابطه همسری را از میان بردارد، و زن و مرد، پس از آن، به فکر جستن همسر تازه‌ای می‌افتند»؛ چنانکه سرفرانسیس گالتن نقل می‌کند، «در میان قبیله دامارا، تقریباً هر هفته یک بار، زن، شوهر خود را عوض می‌کند، و من بسیار دشوار می‌توانستم بفهمم که شوهر موقت این خانم یا آن خانم در فلان وقت چه کس بوده است.» همین طور در قبیله بایلا «زنان دست به دست می‌گردند و با موافقت مشترک شویی را ترک گفته نزد شوی دیگر می‌رفتند. بسیاری زنان جوان هستند که هنوز از بیستمین مرحله زندگی نگذشته، و تا آن موقع پنج شوهر کرده‌اند که همه در قید حیات هستند.» کلمه‌ای که در هاوایی معنی ازدواج می‌دهد در اصل به معنی «آزمودن» است. در میان مردم تاهیتی، تا یکصد سال پیش، ازدواج از هر قیدی آزاد بود و تا هنگامی که اولادی پیدا نمی‌شد زن و مرد می‌توانستند، بدون هیچ سبب، از یکدیگر جدا شوند؛ اگر فرزندی پیدا می‌شد، زن و شوهر حق داشتند آن فرزند را بکشند، بی‌آنکه کسی به آنان زبان ملامت بگشاید، و اگر زن و مرد تصمیم می‌گرفتند که کودک را بزرگ کنند، ارتباط میان آن صورت دایمی پیدا می‌کرد، و مرد وعده می‌داد که در نگاهداری از کودک به زن کمک کند. مارکوپولو در خصوص قبیله‌ای از آسیای میانه که در قرن سیزدهم در ناحیه پین می‌زیستند (اکنون کریا، در ترکستان شرقی چین است) می‌نویسد که: «اگر مردی بیش از بیست روز از خانه خود دور شود، زن او می‌تواند، در صورتی که بخواهد، شوهر دیگر انتخاب کند؛ بر مبنای همین اصل، مردان هرجا می‌رسند زنی اختیار می‌کنند.» چنانکه دیده می‌شود روش­های تازه‌ای که ما اکنون در ازدواج و اخلاق اختیار کرده‌ایم مانند چند همسری همه، ریشه‌های قدیمی دارد. لوتورنو می‌گوید که، درباره ازدواج، «تمام آزمایش­های مختلف ممکن در میان قبایل وحشی صورت پذیرفته، و بسیاری از آنها هنوز هم در میان بعضی از مردم جریان دارد، بدون آنکه افکاری که در مردم سبز فایل اروپا وجود دارد اصلاً به خاطر آن مردم خطور کرده باشد.» در بعضی از نقاط ازدواج به طور گروهی صورت می‌پذیرفته، به این معنی که گروهی از مردان یک طایفه گروهی از زنان طایفه دیگر را به زنی می‌گرفتند. در تبت، مثلاً، عادت بر آن بود که چند برادر، چند خواهر را به تعداد خود، به همسری اختیار می‌کردند به طوری که هیچ معلوم نبود کدام خواهر زن کدام برادر است؛ یک نوع کمونیسم در زناشویی وجود داشت، و هر کس با هرکس که می‌خواست همخوابه می‌شد. از بقایای این حوادث، عادت همسری با زن برادر، پس از مرگ برادر، را باید شمرد که در میان قوم یهود و اقوام دیگر شایع بوده است (مقصودی،۱۳۸۶). ولی این بی قاعدگی روابط جنسی که نظیر کمونیسم اولیه، در مورد زمین و خوراک، به شمار می‌رود، خیلی زود از میان رفت، به طوری که اثر آن در زمان حاضر به دشواری قابل ملاحظه است؛ با وجود این، یادگارهایی از آن در اذهان به صورت­های مختلف باقی‌مانده است: مثلاً بسیاری از ملت­هایی که به حالت طبیعی به سر می‌برند چنین می‌پندارند که تک شوهری که به عقیده آنان احتکار یک مرد برای یک زن است، مخالف طبیعت و اخلاق است؛ مثال دیگر، جشن­های آزادی جنسی است که در مواقع معین برپا می‌­شود و به صورت موقتی افراد را از قیود جنسی می‌رهاند. پس از دوره‌های نخستین، بتدریج، اشکال مختلف اتحاد میان زن و مرد، به عنوان آزمایش و به طور موقت، جای روابط بی‌بند و باری سابق را گرفت.
در جوامع مدرن امروزی رایج ترین تعریف از خانواده نظامی است متشکل از یک زن و مرد که از طریق ازدواج صاحب فرزند یا فرزندانی می­شوند و مهم­ترین کارکرد آن جامعه­پذیری و نگهداری از فرزند می­باشد (ساروخانی،۱۳۸۴). در عصر مدرن خانواده معمولا به واسطه ازدواج تشکیل می­ شود که به مثابه یک پدیده اجتماعی است. ازدواج پیوند بین طبیعت با همه سادگی و عینیت آن و فرهنگ با همه پیچیدگی و ذهنیتش می­باشد که در بستر پیچیده­ترین و حساس­ترین روابط اجتماعی میان دو جنس مخالف برقرار می­ شود و به عنوان مقدمه و منشاء خانواده محسوب می­گردد و یکی از مهم­ترین پدیده ­های اجتماعی، زیستی و فرهنگی مربوط به جامعه و انسان است و بر حسب ماهیت، نوع و انگیزه می ­تواند پیامدهای اجتماعی پیش ­بینی شده و نشده مثبت و منفی، آسیب­زدا و آسیب زا داشته باشد که کنش و واکنش­های اعضای جامعه و ساختارهای اجتماعی را متاثر می­سازد خصوصا پیامدهای نامطلوب ازدواج­های غیر اصولی از یک سو ساختارها، ماهیت و کارکردهای خانواده را در طول زمان دچار تغییر و تحول می­سازد و از سوی دیگر ارزش­های محوری جامعه به ویژه امنیت اجتماعی و اخلاقی را تحت­الشعاع قرار می­دهد. نگرش و دیدگاه نسبت به ازدواج به عنوان یک” واقعیت اجتماعی” تحت تاثیر فرهنگ و نقش و موقعیتی است که در آن به سر می­بریم طبق بینش جامعه شناختی واقعیت هرگز به ما نمی­گوید که چیست، بلکه انسان­ها باید واقعیت را آن­گونه که هست تفسیر کنند و آن تفسیر با فرهنگی که ما برای راهنمایی خود به کار می­بریم آغاز می­گردد، هر چند که فرهنگ به نوبه خود از گروه­ ها و از جامعه ناشی می­ شود (شارون،۱۳۷۹). بنابراین دیدگاه فرد نسبت به ازدواج تابع فرهنگی است که به آن تعلق دارد و همچنین ملهم از موضع و جایگاه فرد در جامعه است، به عبارت دیگر برخی از باورهای فرد ناشی از تاثیر فرهنگ و جامعه­ای است که در آن زندگی می­ کند، مانند نقش زن یا مرد بودن، مثلا واقعیتی به نام زن بودن به مفهوم یاد گرفتن “اندیشیدن مانند یک زن” است، یعنی اعتقاد به اینکه عاطفه، حیا، صبر، بردباری، گذشت، خانه داری، بچه داری و مادری، کنش­های ضروری برای یک زندگی خوب و رضایت بخش است و مرد بودن نیز به مفهوم یاد گرفتن"اندیشیدن مانند یک مرد” است، یعنی باور داشتن به اینکه نان آوری، سرپرستی خانواده، احساسی نبودن، اعتبار اجتماعی لازمه یک زندگی خوب و سعادتمندانه است. از این رو الگوی ازدواج بسیار متنوع است چنان چه در فرهنگ­های گوناگون شاهد الگوهای متنوعی هستیم. رایج­ترین و متنوع­ترین الگوهای ازدواج که در کلیه کتاب­های مرجع انسان شناسی به آن اشاره شده است الگوهای زیر است:
ازدواج گروهی[۳]، خاص مقطعی از نخستین مراحل تکامل جامعه است.
ازدواج چند همسری، که چند زنی و چند شوهری را در بر می­گیرد.
ازدواج تک همسری،[۴] بنا بر این الگو ازدواج میان یک مرد و یک زن مجاز است در ازدواج تک همسری اغلب خانواده هسته ای اهمیت بسیار زیاد دارد (ال کرناوی و گراهام ۱۹۹۹).
هر چند نظام تک همسری همواره به عنوان معمول­ترین و مطلوب­ترین سبک زندگی مشترک بوده است اما چند همسری در بین بعضی از جوامع مرسوم و گاهی امری رایج محسوب می­شده است. انسان شناسان چند همسری را این­گونه تعریف می­ کنند: “رابطه خصمانه بین چندین همسر” که بر دو قسم است: چند­زنی[۵] و چند­شوهری است (همان،۱۹۹۹). چند شوهری[۶] که طی آن یک زن همزمان می ­تواند چند شوهر داشته باشد جز در مقاطعی کوتاه و بسیار محدود آن هم در جوامع غیر متمدن وجود نداشته است به روایت ویل دورانت، این شکل از خانواده در میان قبایلی در تبت و از جمله در قبیله توداد مرسوم بوده است. یک زن در این قبایل می­توانسته است همزمان با چندین مرد رابطه همسری و زناشویی برقرار کند. در دوران جاهلیت هم رسم چند شوهری در میان برخی قبایل عرب وجود داشته است. در یکی ازهمین شکل ازدواج­ها چنین مرسوم بوده است که زن دارای چند همسر بعد از باردارشدن، همه مردانی را که با آنها رابطه همسری داشته دعوت می­کرده است و مطابق رواج قبیله، هیچ کدام از مدعوین حق نداشته از این دعوت سرپیچی کنند و زن در یک جلسه علنی با تمام همسران خود از میان آنان مطابق میل خویش پدر فرزندش را انتخاب می­کرد و پدر هم حق نداشت از عنوان پدری استنکاف ورزد، و اما چند زنی شیوه­ای است که در آن یک مرد همزمان می ­تواند چندین زن را به همسری انتخاب کند. به عقیده ویل دورانت این رسم از اجتماعات اولیه بشری سرچشمه گرفته است(دورانت[۷]،۱۳۷۰). در این پژوهش نیز منظور از کاربرد واژه چند همسری، چندزنی می­باشد که از جمله رسم­هایی است که تاریخی به قدمت تاریخ بشر دارد.
۱-۲- بیان مسئله
تعدد زوجات به عنوان یک پدیده اجتماعی ناشی از زمینه­ها و سنت­های شکل گرفته در طول زمان، امری است تاریخی که ابعاد گوناگون آن می ­تواند مورد مطالعه و پژوهش قرار گیرد. سنت چند همسری در بسیاری از اجتماعات بشری سابقه دیرینه دارد و همواره به عنوان یک قاعده رایج بوده است(دورانت۱۳۷۰). ریشه پیدایش و تداوم رسم چند زنی را در ابتدا می­توان در مطالعات تاریخی و انسان شناختی که برخی از انسان شناسان درباره تکوین نهاد خانواده و ازدواج انجام داده­اند جست و جو کرد. بحث تاریخی در زمینه چند همسری از آن جهت می ­تواند راهگشا باشد که با دنبال کردن مسیر تمدن بشری و بررسی حیات فردی و اجتماعی انسان­های گذشته می­توان به برخی علل و عوامل تاریخی و حتی بوم شناختی در زمینه گرایش یا عدم گرایش به چند همسری دست یافت و دانست چند همسری طبیعت بشر و امری گریز­ناپذیر است یا زاده شرایط و موقعیت­های خاص است. از جمله عواملی که باعث افزونی چندهمسری در میان مردان نسبت به زنان گردیده است می­توان به کارکردهای چند زنی اشاره کرد که بیش از کژکارکردهای آن بوده و اینکه چند شوهری کارکردهای برای بشر نداشته است. مهم ترین کارکرد چندزنی تولید نیروی انسانی است که در تمدن­ها و اقوام گذشته وجود داشته است. در جوامع نخستین تلفات نیروی انسانی بیش از میزان زاد و ولد بوده و از طرف دیگر تمام کارها به وسیله نیروی انسانی انجام می­گرفت. لذا هر چه تعداد فرزندان خانواده­ای بیشتر بود کار افراد خانواده آسانتر بود و محصولات و ثروت بیشتری به دست می­آمد. هم اکنون نیز در مناطق عشایری و روستایی شاهد آن هستیم که زنان روستایی که کارهای طاقت فرسای گله­داری و کشاورزی را بر عهده دارند از همسر خود می­خواهند همسر جدید اختیار کند تا در کارها به آنها کمک کند (ناستی­زایی،۱۳۸۵). دورانت می­گوید: اگر مرد توانگر بود، می‌توانست چند زن برای خود انتخاب کند، و اگر زن مانند “سارا” نازا بود به شوهر خویش اجازه می‌داد تا برای­ خود همخوابه‌ای­ برگزیند؛ از همه این آداب و سنن، مقصود آن بود که نسل زیاد شود. دورانت همچنین در صحبت از پارسیان به موضوع دیگری اشاره می­ کند و آن اینکه « در یک اجتماع، که اساس آن بر سپاهیگری و نیروی نظامی قرار دارد» کشور به نیروی نظامی قوی نیازمند است که لازمه آن تعداد فراوان سرباز است و از اوستا نقل می­ کند: مردی که زن دارد بر آن که چنین نیست فضیلت دارد، و مردی که­ خانواده‌ای را سرپرستی می‌کند بر آن که خانواده ندارد فضیلت دارد، و مردی که پسران فراوان دارد بر آن که چنین نیست فضیلت دارد. فرزند و به خصوص فرزند پسر کاملا ارزش اقتصادی داشته و به چشم سرمایه به آن نگاه می­شده است. به بخشی از تعالیم اوستا، که بیان می­ کند: گاو و گوسفند بسیار و آرد بسیار و علف بسیار و سگ بسیار و زنان بسیار و بچه‌های بسیار و آتش بسیار اسباب زندگی خوب را فراهم می­سازد می­توان توجه کرد و دریافت که نیروی کار زنان و تولید مثل از جمله موارد و ویژگی بارز و مهم در نزد اهالی آن روزگار بوده است. دورانت در جایی دیگر درباره پارس­ها می­گوید: فرزند داشتن نیز، مانند ازدواج، از موجبات بزرگی و آبرومندی بود. پسران برای پدران خود سود اقتصادی داشتند و در جنگ­ها به کار شاهنشاه می‌خوردند. وجود کودکان چنان ارزشی داشت که حتی اگر زنی کودکی را بر اثر زنا باردار می­شد ولی تصمیم به نگهداری کودک می­گرفت بخشوده می­شد: زنان شوهردار یا دوشیزگانی را که از راه زنا باردار می‌شدند و در صدد سقط‌ جنین بر نمی‌آمدند، ممکن بود ببخشند؛ و بچه‌ انداختن در نظر ایشان بدترین گناه بود و مجازات اعدام داشت. چینیان که در میانشان رسم چند همسری رواج داشته بر این باور بودند که غرض از قوانین اخلاقی، تنظیم روابط جنسی برای کودک‌ پروری است.کودک علت وجود خانواده است. از دیدگاه چینیان، شمار کودکان هر چه بود، زیاد نبود. زیرا ملت چین همواره در معرض هجوم قرار داشت و مدافعان فراوان می‌خواست. در میان چینیان نیاپرستی از دو جهت بر اهمیت تولید مثل می‌افزود: مرد می‌بایست صاحب پسران بسیار شود تا پس از مرگش برای او قربانی کنند و هم مراسم بزرگداشت نیاکان را همچنان برپا دارند. منسیوس گفته است: « سه امر است که برازنده فرزندان نیست، و اعظم آن سه، بلاعقب بودن است.» دورانت پس از وصف چینیان می گوید: زناشویی را با عشق چندان کاری نبود، زیرا جز دمساز کردن زن و مرد سالم و پدید آوردن خانواده بارور هدفی نداشته است. به طور کلی ازدواج چند همسری در جوامع جمعی الگویی مرسوم به شمار می­رفته است و در این جوامع نرخ باروری بالا بوده و فرزندان به عنوان منبع تامین کننده نیروی کار و ثروت حامی منافع اقتصادی و اجتماعی والدین قلمداد می­شدند، به همین دلیل تمایل به داشتن فرزند زیاد از طریق حمایت از ساختار چندهمسری برای نظام خانواده انجام می­گرفته است و با گذشت زمان بر اثر شرایط و موقعیت زندگی انسان این حمایت کمرنگ­تر شد. لذا می­توان گفت رسم چندزنی از جمله رسم‌هایی است که در میان اقوام ابتدایی گرفته تا ملل متمدن وجود داشته است(دورانت،۱۳۷۰). در میان اعراب جاهلیت نیز تعدد زوجات حد و حصری نداشت و سنت تعدد زوجات پدیده­ مقبول و مرسوم بود. و بسته به توانایی و تمکن مالی مرد بوده و مرد متمکن می­توانست در یک زمان، ده­­ها زن داشته باشد. همچنان که ویل دورانت می­نویسد: تعدد زوجات بدون هیچ قید و شرطی در میان عرب­ها رواج فراوان داشت و زن کالایی بود که جزو دارایی پدر یا شوهر یا پسر به شمار می­رفت (حاجی علی،۱۳۸۸). تعیین محدوده تعدد زوجات توسط اسلام برای آن عده از اعراب که بیش از چهار زن ‏داشتند، مشکل به وجود می‏آورد، لذا افرادی که بیش از این تعداد زن داشتند، مجبور بودند آنها را رها کنند. در ایران باستان نیز اصل تعدد زوجات اساس خانواده به شمار می‌رفت و تعداد زنانی که مرد می‌توانست داشته باشد، به نسبت توانایی مالی او بود و اغلب مردم کم بضاعت نمی‌توانستند بیش از یک زن داشته باشند. رئیس خانواده از حق ریاست دودمان بهره‌مند بود. یکی از زنان،‌ صاحب حقوق کامله بود و پادشاه او را زن یا «زن ممتاز» می‌خواند. از او پست‌تر زنی بود که عنوان خدمتکاری داشت و او را «زن خدمتکار» یا «زن چگاری‌ها» (چاکر زن) می‌گفتند. شماره زنانی که مرد می‌توانست بگیرد، نامحدود بود و گاهی در اسناد یونانی دیده شده است که مردی چند صد زن داشته است». گوستاو لوبون نیز تاکید کرده که « قبل از اسلام هم رسم مذکور در میان اقوام شرقی از یهود، ایرانی، عرب و غیره شایع بوده است» در عراق قدیم بر تأثیرپذیری از فرهنگ یهود، رسم چند همسری به صورت یک رواج مقبول گزارش شده است. در قانون حمورابی ماده ۱۴۸، درمورد تعدد زوجات می­خوانیم: «اگر زن اول بیمار باشد، برای مرد جایز است که زن دوم بگیرد.». در دین یهودیت تا قرن ۱۱ تعدد زوجات بدون محدودیت در تعداد همسران ادامه داشت و در این قرن احبار آن را منع کردند و تا امروز این قانون جاری است (عبدی پور،۱۳۷۸). در مسیحیت هم برخی از پروتستان­ها معتقد بودند که چند همسری برای پادشاه است و برای بقیه اگر اجازه داده شود به علت جلوگیری از رسوایی گسترده باید ممنوع شود (افرا،۱۳۸۹). در اسلام قرآن کریم به مومنان تک همسری را توصیه می­ کند و تعدد زوجات بر خلاف آنچه برخی پنداشته­اند تنها به عنوان یک حکم ثانوی مطرح و قابل فهم است آن هم مشروط به این که مرد بتواند عدالت را در حق تمام همسران رعایت کند (بداغی،۱۳۸۷). بر اساس آخرین آمار منتشر شده نسبت چند زنی در مصر۴ درصد و در سوریه و عراق ۵ درصد و در کشورهای خلیج ۸ درصد است. البته مصر اولین کشوری بود که قانونی در مورد محدودیت چند همسری وضع کرد کشور مصر در سال ۱۳۲۴(۱۹۴۵ میلادی) با وضع قانونی در دو ماده ازدواج مجدد را منوط به اذن قاضی کرد. ماده اول: جایز نیست که مرد مزدوج زن دیگری بگیرد یا برای ازدواج مجدد زمینه سازی کند مگر به اذن قاضی. ماده دوم: قاضی حق ندارد به فرد متأهل اجازه ازدواج مجدد بدهد مگر بعد از جستجو و تحقیق در رفتار خانواده و تمکن مالی او. در سوریه و عراق نیز قوانینی شبیه به این وضع شده که اذن قاضی لازم است. در بسیاری از کشورهای جهان از جمله چین، تایوان، روسیه، انگلستان، آمریکا، ترکیه و تونس تعدد زوجات ممنوع است و آن را جرم تلقی می­ کنند در ماده ۱۸ قانون احوال شخصیه کشور تونس، ازدواج مجدد را با مجازات یک سال حبس و ۲۴۰ هزار فرانک جریمه در ردیف جرم‌های تعریف شده قرار داد. مطابق ماده ۲۱ همان قانون ازدواج دوم که بدون انحلال ازدواج اول صورت می گیرد. باطل است. قانون احوال شخصیه کشور سوریه، تعدد زوجات را مجاز می‌شمارد ولی به قاضی اجازه داده است که اگر تشخیص داد، مرد قادر به دادن نفقه به بیش از یک زن نیست، به او اجازه ازدواج مجدد ندهد. در حقوق انگلستان چندهمسری جرم شناخته می­ شود و مجازات آن تبعید به مدت ۷ سال است. ازدواج مجدد در صورتی مورد قبول است که ازدواج قبل به حکم دادگاه منحل شده یا این که زن اول به مدت ۷ سال مرد را ترک گفته باشد در کشور مالزی در برخی از ایالات تعدد زوجات را به اجازه قبلی از محکمه و یا شورای علما مشروط کرده است. البته ایالاتی هم در این کشور وجود دارد که در قوانین خود چنین محدودیتی را برای تعدد زوجات ندارد. در الجزایر هم تعدد زوجات در قانون مدنی، با رعایت موازین شریعت و مراعات عدالت بدون مراجعه به محکمه مجاز شمرده شده است. اما قانون به هر یک از زن سابق، این حق را داده است که اگر شوهر به آنان دروغ گفته است می­توانند به محکمه مراجعه کرده و تقاضای طلاق نمایند(رمضان نرگسی، ۱۳۸۲) در کشوری مثل سنگال وضعیت تعدد زوجات، مثل اصل تک همسری امری معمولی جلوه کرده و از مشروعیت قانونی برخوردار است در آنجا علاوه بر پرستیژ اجتماعی، سیاسی، اقتصادی پدیده تعد زوجات در میان طبقه متوسط مردم نشان عامل بودن به احکام اسلام است و مخالفت با آن مخالفت با قرآن تلقی می­ شود.کشور مالزی در برخی از ایالات تعدد زوجات را به اجازه قبلی از محکمه و یا شورای علما مشروط کرده است. البته ایالاتی هم در این کشور وجود دارد که در قوانین خود چنین محدودیتی را برای تعدد زوجات ندارد (همدن و سامی[۸]، ۲۰۰۹).
بر اساس مطالعات جمعیت شناسان و انسان شناسان در بین جوامعی که تاکنون شناخته شده اند بیش از ۸۰ درصد دارای تعدد زوجات بوده اند (برش[۹]،۲۰۰۱) و یک بررسی قوم نگارانه از ۸۴۹ جامعه ابتدائی در سرتاسر جهان نشان داده است که از این تعداد ۷۰۸ جامعه چند زنی(بیش از یک زن) و ۴ جامعه چند شوهری (بیش از یک شوهر) و ۱۳۷ جامعه تک همسری بوده ­اند.
در عصر ما زندگی بیشتر حول زناشویی دو زوج تمرکز یافته است زیرا زندگی زناشویی منحصرا بر عشق مبتنی است و در نتیجه هدف از ازدواج نمی­تواند چیزی جز ارضاء عاطفی و جنسی زوجین باشد پس"تک همسری” طبیعی­ترین و متعارف­ترین شکل زناشویی است که در آن هر یک از زن و شوهر احساسات، عواطف و سایر شئون زندگی مشترک را از آن خود و مخصوص شخص خود می­دانند با این حال بعضی مواقع شرایطی پیش می ­آید که به ناچار و اجبار و یا از روی میل و رضایت مسئله تعدد زوجات مطرح می­ شود (ناستی زایی،۱۳۸۵). اثرات ازدواج مجدد رابطه تنگاتنگی با فرهنگ حاکم بر جامعه دارد زیرا در برخی از کشورها این نوع ازدواج طبیعی است. در ایران اثرات منفی این ازدواج زیاد است و در سطوح فردی، خانوادگی و اجتماعی بروز می­ کند و از جمله اثرات خانوادگی این رویداد رواج بی ­اعتمادی در خانواده است. با ازدواج مجدد شوهر، همه اعتماد زن به زندگی مشترک، به خودش، به شوهرش، به آینده­اش از بین می­رود و زن دچار شدیدترین بحران روانی، یاس و ناامیدی می­ شود­ (رمضان نرگسی،۱۳۸۴). از این رو شرایط و روابط ویژه­ای بر این خانواده­ها حاکم است و می­توان انتظار داشت که این شرایط در رفتار و میزان سلامت روانی اعضای خانواده بازتاب داشته باشد (مجاهد و بیرشک،۱۳۷۴). هنجارمندی، احساس امنیت، اعتماد و مشارکت متقابل که شاخص­ های مطرح شده در تئوری پیربوردیو جهت سنجش مولفه سرمایه اجتماعی است در خانواده چندزنی بسیار پائین ارزیابی شده است ­(ناظرزاده کرمانی و محمدی،۱۳۸۷). سلامت روانی کودکان در خانواده چندزنی بسیار پائین­تر از کودکان در خانواده­های تک همسر می­باشد زیرا در خانواده­های چند زن، رقابت و کشمکش بر سر منافع ارزشمند و مشترک بسیار بالا است (همان،۱۳۸۷) و از آنجا که اکثر مردان چند همسر کمتر عدالت را رعایت می­ کنند و بیش تر وقت خود را با زن دوم که اغلب جوان تر است صرف می کنند لذا در زن اول با بی اعتنایی شوهر احساس تنهایی و کمبود محبت و احساس شکست در زندگی و افسردگی را به وجود می­آورد (ابرامسون،۲۰۰۲) و باعث ناسازگاری در خانواده می­ شود و غالبا به زن­های دوم به عنوان غارتگر احساس و محبت نگریسته می­ شود (تقی پور،۱۳۸۷). به نظر می­رسد چندهمسری سبب احساس شکست در زندگی، احساس تنهایی و بروز مشکلات اجتماعی و خانوادگی در زنان می­ شود که در نهایت منجر به نقار خانوادگی می­ شود. در ساختار خانواده چند همسر افراد مختلفی به دنبال ایفای نقش­های همسان برمی­آیند اعضای خانواده به شکل آشکار و پنهان جهت دستیابی به منابع مشترک و ارزشمند و کمیاب از مکانیزم رقابت استفاده می­ کنند و این منبع کشمکش در خانواده را محیا می­سازد و به تنش و دو­دستگی منجر می­ شود (جاوید،۱۳۸۹).
۱-۳- ضرورت و اهمیت پژوهش
بعد از قتل همسر، چند همسری شدیدترین شکل اعمال خشونت علیه زن است. امروزه از مجموعه معیارهایی که نشان از توسعه حقوق زنان در جامعه تلقی می­گردد میزان کاهش تعدد زوجات در عصر حاضر است (رمضان نرگسی،۱۳۸۴). تحقیقی که در سال­های اخیر در مورد نگرش و رفتار اجتماعی ایرانیان در کل استان­های کشور صورت پذیرفته است نشان می­دهد که بیش از ۹۰ درصد سوال شوندگان مخالف ازدواج با بیش از یک زن هستند و بسیاری از افراد به ویژه بانوانی که ازدواج کرده یا احتمال ازدواج کردن آنها بالاست، به شدت مخالف چند همسری مردان بوده و آن را نمادی از نادیده گرفتن حقوق زنان می­شمرند (کرمی و سجادی امین،۱۳۸۹). چند همسری مورد انتقاد بسیاری از اندیشمندان و متفکران واقع شده و طرفداران و مخالفان بسیاری دارد. مخالفان تعدد زوجات آن را بر خلاف مقام زن و برابری او با مرد و نشانه­ای از رژیم مردسالاری و زورگویی مردان در ادوار قدیم دانسته ­اند و معتقدند چند همسری محیط خانوادگی را که باید کانون مهر و نیکی باشد به میدان جنگ تبدیل می­ کند و عداوت و دودستگی و چنددستگی بین اعضای خانواده پدید می­آورد و معتقدند چندهمسری موجب تزلزل نظام خانواده است. اما طرفداران تعدد زوجات با استناد به مجاز شمردن این پدیده در اسلام نه تنها با آن موافق­اند بلکه آن را به عنوان راه­حلی برای بسیاری از مشکلات اجتماعی امروز کشور توصیه می­ کنند. این دسته معتقدند به موازات سخت­گیری برای از بین بردن روابط نامشروع در جامعه و در نظر گرفتن تنبیه برای مرتکبین آن، باید از راه کارهای شرعی و سالم روابط جنسی حمایت کرد. زیرا اگر هم در زمینه روابط نامشروع و هم راه کارهای شرعی و سالم روابط جنسی محدودیت ایجاد شود، روابط به شکل پنهان در می ­آید که قطعا نه به نفع زنان است و نه به نفع جامعه(زینالی،۱۳۸۷). موضوع چندهمسری جزء مباحث اجتماعی بحث برانگیز به شمار می­رود که توجه قوای مقننه، مجریه و قضائیه به این موضوع اهمیت آن را آشکار می­سازد. حمایت از حقوق زنان، سلامت جامعه و پیامدهای مستقیم و غیرمستقیم چندهمسری بر خانواده به عنوان اساسی­ترین نهاد اجتماع مهمترین مولفه­هایی است که موافقان و مخالفان این مساله در مباحث خود مطرح می­ کنند. با این وجود، عواملی همچون تغییر شرایط اجتماعی و فرهنگی کشور، رویکرد کلی جامعه بشری، احکام اسلام و آیات قابل تفسیر قرآن کریم بر پیچیدگی موضوع می­افزایید (کرمی و سجادی امین، ۱۳۸۹). برخی با برداشتی ویژه از رابطه زناشویی و نهاد خانوداه، علاوه بر اینکه اختیار طلاق را به طور مطلق به دست مرد سپرده­اند، ازدواج مجدد و چند همسر­گزینی را نیز از اختیارات بدون قید و شرط مرد می­دانند. امروزه، این رویکرد و دیدگاه که اساسا برای زن و اراده او در زندگی مشترک، نقشی قائل نیست، نمی­تواند با شرایط و تحولات جامعه و واقعیت­های اجتماعی سازگاری داشته باشد. کمیته محو کلیه اشکال تبعیض علیه زنان سازمان ملل متحد در سال ۱۹۹۲ موضوع یکی از توصیه نامه­ های خود را به این امر اختصاص داد: تعدد زوجات حقوق زنان را در زمینه برابری با مردان مورد تخطی قرار می­دهد و می ­تواند پیامدهای عاطفی و مالی برای آنها و وابستگانشان به همراه داشته باشد. لذا باید چنین ازدواجی ممنوع اعلام گردد. کمیته مزبور درباره این موضوع که برخی کشورهای عضو با وجود اینکه در قانون اساسی خود حقوق برابر را تضمین کرده ­اند تعدد زوجات را مطابق با قوانین عرفی و شخصی مجاز می­دانند متذکر می­ شود که این امر نقض حقوق اساسی زنان و مغایر با مفاد بند اول ماده ۵ کنوانسیون محو کلیه اشکال تبعیض علیه زنان می­باشد. بی تردید اختیار همسر بعدی موجبات ورود آسیب و صدمه به زوجه و فرزندان خانواده را فراهم خواهد ساخت. در خصوص کودکان خانواده­های چند همسری مشخص شده که این افراد در مقایسه با کودکان خانواده­های تک همسر در محیط مدرسه به لحاظ برقراری ارتباط اجتماعی با گروه همسالان و مربیان دچار مشکلات زیادی هستند (ناظرزاده کرمانی و محمدی،۱۳۸۷). با افزایش تعداد همسران رضایتمندی (اجتماعی، اقتصادی و روانی) به شکل معناداری کاهش پیدا می­ کند. زنان اول در خانواده­های چند زن ازدواج مجدد همسرانشان را نوعی سوءاستفاده قلمداد می­ کنند و احساس محرومیت از محبت و صمیمیت زناشویی در میان آنها از مهم­ترین عوامل آسیب­زا تلقی می­ شود (همان،۱۳۸۷) و در مقابل کاهش میزان سرمایه اجتماعی افراد در خانواده­های چند همسر منجر به افزایش فاصله اجتماعی این گروه در جامعه می­ شود و باعث افزایش کشمکش­های روانی، زبانی، فیزیکی دورن این خانواده­ها و موجب کاهش رضایت از زندگی می­ شود و میزان صمیمیت و سازگاری میان اعضاء به دلیل تضاد در روابط قدرت عاطفی و جنسی کاهش پیدا می­ کند. اگرچه چند زنی در ایران ساختار غالب نظام خانوادگی محسوب نمی­ شود اما در سالهای ۱۳۶۵ به دلیل وجود شرایط ناشی از جنگ ایران و عراق نرخ چندزنی در کشور به شکل قابل ملاحظه­ای در کل کشور افزایش یافت. چند زنی در برخی نواحی کشور نظیر سنندج، خراسان شمالی و آذربایجان غربی، لامرد،کهنوج، بوشهر، خوزستان، زاهدان به میزان بسیار بالایی وجود دارد و پژوهشگران سازمان ثبت احوال و وزارت بهداشت نیز در یک مطالعه ملی در سال ۱۳۷۰ میزان خانواده­های چند زن را در ایران را ۲٫۸ درصد اعلام نمودند (محمدی و علمدار،۱۳۹۱) و از آنجای که ساختار خانواده بر روابط خانوادگی میان اعضا تاثیر بسیار زیادی دارد و در خانواده­های چند زنی یک مرد در روابط قدرت، روابط عاطفی و جنسی با دو یا چند زن به صورت اشتراکی وارد کنش متقابل می­ شود و هر یک از زنان در سیستم تقسیم کار مشتر­ک­اند و جهت دست­یابی به منابع مشترک ارزشمند و کمیاب به شکل آشکار یا پنهان از مکانیزم رقابت استفاده می­ کنند این باعث تضاد و درگیری در خانواده می­ شود (شیخی و محمدی۱۳۸۷). بنابراین اثرات منفی چند زنی بر زن، فرزند و حتی مرد خانواده مانع از تحقق آرامش و استواری در روابط خانوادگی می­ شود و از آنجایی که خانواده خمیر مایه و هسته نخستین پایگاه و چکیده هر یک از جوامع انسانی است چناچه اعضا خانواده­های جامعه­ای به رکود و عقبگرد فکری و علمی دچار شوند، این جامعه در معرض نابودی و سیر نزولی قرار می­گیرد و بالتبع با آسیب دیدن خانواده به عنوان عنصر اساسی، جامعه­ای سالم و مترقی را نمی­ توان انتظار داشت. لذا حمایت از خانواده برای جلوگیری از فروپاشی و از هم گسیختگی یک ضرورت اجتنابناپذیر انسانی است و نگهداری از آن به عنوان معیاری برای پیشرفت، تمدن و تعالی جامعه نه تنها در بعد مادی، بلکه در بعد تعالی فکری و اجتماعی مطرح است(عبدی پور،۱۳۸۷).
۱-۴- اهداف پژوهش
منظور از تحقیق کیفی عبارت است از هر نوع تحقیقی که یافته­های را به دست می­دهد که با شیوه های غیر از روش­های آماری یا هر گونه کمی کردن کسب شده است و می­توان اهداف مختلفی را دنبال کرد مانند: توصیف و نظریه پردازی. در کل هدف از پژوهش کیفی درک پدیده ­های اجتماعی است و در پی توصیف­های تفسیری از پدیده ­ها هست (نیک نشان و نوروزی،۱۳۸۹).
هدف از انجام این پژوهش، بررسی مسئله چند زنی در نظام معنایی زن دوم با تاکید بر پیامدهای آن و ارائه یک مدل پارادایمی در چارچوب نظریه زمینه­ای می­باشد. از این رو، در این تحقیق، از روش تحقیق مبتنی بر نظریه زمینه­ای استفاده می­ شود. بدینگونه که ابتدا با زنان مورد مطالعه مصاحبه عمیق صورت می­گیرد و سپس با بهره گرفتن از تکنیک­های تحقیق زمینه­ای به تحلیل و کدبندی داده ­ها پرداخته می­ شود و پس از آن، سعی می شود که به ارائه مدل پارادایمی پرداخته شود.
اما اهداف جزیی این پژوهش را می توان اینگونه برشمرد:
زن دوم چه نوع رابطه­ای با شوهر خود و زن اول دارد.
بررسی موقعیت و پایگاه زن دوم در خانواده و نوع نگاه و نگرشی که نسبت به موقعیت خود دارد و راهبردی که بر اساس جایگاه احراز شده در خانواده در پیش می گیرد با توجه به پیامدهای اجتماعی، روانی، اقتصادی که در بر دارد.
۱-۵- پرسش های پژوهش
پرسش تحقیق در پژوهش کیفی یکی از عوامل تعیین کننده­ موفقیت یا شکست آن است. نحوه تدوین پرسش تحقیق تاثیر قدرتمندی بر طرح تحقیق دارد. پرسش­ها باید از ابتدای آغاز پروژه تا سر حد امکان واضح و بدون ابهام باشد. البته پرسش ها در طول تحقیق انضمامی­تر، متمرکز­تر و دقیق­تر می­شوند و مورد بازبینی قرار می­گیرند. سوال پژوهش در یک مطالعه کیفی،گزاره­ای است که پدیده­ای را برای مورد مطالعه قرار گرفتن مشخص و روشن می­سازد. این گزاره به خوانندگان آنچه را که محقق به طور خاص درباره آن موضوع می خواهد بداند، منتقل می­ کند (فلیک[۱۰]،۱۳۸۷). پرسش کلی پژوهش حاضر این است که در نظام معنائی زن دوم چه نوع رابطه ای با همسر وجود دارد؟ همچنین چه نوع رابطه­ای با زن اول وجود دارد؟ پیامدهای اقتصادی، اجتماعی و روانی در نظام معنائی زن دوم چگونه است؟ چند همسری چه پیامدهائی بر روابط متقابل زن دوم با زن اول و همچنین با همسر و سایر تعاملات داشته است؟
فصل دوم
مروری بر مطالعات پیشین
یکی از بخش­های مهم تحقیق، بخش مربوط به پیشینه و ادبیات تحقیق است؛ یعنی یکی از کارهای ضروری در هر پژوهشی، مطالعه منابع مربوط به موضوع تحقیق است؛ زیرا سرچشمه علوم را می‌توان در پیشینه آنها کاوش کرد.
کار پژوهش پس از انجام دادن مرحله مطالعه آغاز مى‌شود؛ به ‌عبارتى پژوهش در بسترى از آگاهى براى کشف مجهول انجام مى‌پذیرد. در مرحله مطالعه محقق یافته‌هاى دیگران و به عبارتى نتایج تحقیقات دیگران و نیز قضایاى کلى و نظریه‌هاى مرتبط با مسئله تحقیق را گردآورى مى‌کند و در صورتى ‌که پاسخ مسئله خود را پیدا نکرد مرحله پژوهش را آغاز مى‌کند. علاوه بر این، از تجارب پژوهشى دیگران در تدوین چارچوب نظرى کار خود و طراحى روش‌شناسى آن استفاده مى‌کند و تکیه‌گاهى نیز براى استدلال در مرحله ارزیابی فرضیه ها فراهم می نماید. جان دیوئی اعتقاد دارد مطالعه منابع، به محقق کمک می کند تا بینش عمیقی نسبت به جنبه های مختلف موضوع تحقیق پیدا کند. مطالعه منابع، باید هم از منابعی باشد که به طور مستقیم، در رابطه با موضوع تحقیق می باشند و هم از منابعی باشند که به صورت غیرمستقیم با آن موضوع، ارتباط دارند. این بررسی مقدماتی محقق را از بسیاری مخاطرات و مشکلات بعدی مصون خواهد داشت، و نیز به او کمک خواهد کرد که بهترین طرح تحقیق، و سهل­ترین روش تحقیق را برای مساله مورد مطالعه­اش انتخاب نماید.
۲-۱- تحقیقات داخلی
نتایج تحقیق ملا اشرفی و همکاران او در سال (۱۳۸۴) با عنوان” هنجاریابی مقیاس جو خانواده ایرانی در تهران” نشان داد جو خانواده بر انسجام و تعارض میان زوجین تاثیرات بسیار زیادی دارد. تعداد اعضای خانواده، شیوه برقراری روابط جنسی و روابط عاطفی، تفاهم اخلاقی و شیوه سازماندهی(مدیریت) امور خانگی از جمله مهم­ترین و تاثیرگذارترین عوامل در این خصوص به شمار می­آیند.
عارف نظری و مظاهری (۱۳۸۴) تحقیقی با عنوان “سبک های دلبستگی و شیوه های همسر­گزینی (چند همسری- تک همسری) به روش پیمایشی انجام داده­اند. نمونه آنها شامل ۲۴۵ مرد متاهل بوده است. از میان آنها ۴۵ آزمودنی چندهمسر و ۲۰۰ آزموددنی تک همسر در نظر گرفته شد. در این پژوهش ملاک چند همسری بر اساس تاریخچه زندگی زناشویی و سبک­های دلبستگی نیز بر اساس آزمون­های سبک دلبستگی بزرگسالان هازن و شیور بوده. نتایج حاکی از رایج بودن سبک دلبسته ایمن در هر دو گروه تک همسر۷۵ درصد و چند همسر۶۵ درصد بود. لذا با توجه به یافته­های پژوهش، سبک­های دلبستگی نا ایمن نمی ­توانند عامل تعدد زوجین باشد.
رمضان نرگسی (۱۳۸۴)، در مطالعه خود به عنوان ” بازتاب چند همسری در جامعه ” ضمن تعریف چند­زنی وجود این پدیده را در بین اقوام و ادیان و با در نظر گرفتن علل آن بررسی کرده است. از جمله مهم ترین دلایل چند همسری مردان می توان به ۱- علل خانوادگی : مثل : رویه چند همسری در فامیل ۲- علل اجتماعی :مثل: به رخ کشیدن پایگاه اجتماعی خود به دیگران و یا نیاز به نیروی کار اشاره کرده است. به اعتقاد او تجدید فراش مرد موجب می شود که زن به آسیب های نظیر احساس شکست در زندگی، احساس تنهایی، بی اعتمادی و مشکلات اقتصادی و خانوادگی گرفتار شود.
در مقاله­ای که توسط حسونه انجام گرفت (۱۳۸۵) نتایج تحقیقات او نشان می دهد ۸۷٫/. از زنان اول در خانواده­های چند زن، ازدواج مجدد همسرانشان را نوعی سوءاستفاده قلمداد نموده ­اند. احساس محرومیت از محبت و صمیمیت زناشویی در میان آنها از مهم ترین عوامل آسیب­زا تلقی می شود. در میان این گروه از پاسخگویان از دست رفتن وجهه اجتماعی به دلیل ازدواج هم­زمان شوهر یکی دیگر از عوامل نارضایتی تعریف می­ شود. و همچنین مشخص شد که مهمترین منبع کشمکش در این خانواده­ها زن اول به همراه فرزندانش با مرد خانواده و فرزندان ذکور دیگر زنان بوده است.
ناستی­زایی (۱۳۸۵)، تحقیقی با عنوان ” عوامل موثر در تعدد زوجات از دیدگاه دانشجویان بلوچ” با روش توصیفی از نوع زمینه­ای انجام داده است. نمونه آماری این تحقیق کلیه دانشجویان بلوچ مشغول به تحصیل در نیم سال دوم سال تحصیلی ۸۶-۱۳۸۵ دانشگاه سیستان و بلوچستان بوده اند که تعداد کل آنان ۷۴۳ نفر بوده است و با بهره گرفتن از روش نمونه گیری طبقه­ای تصادفی تعداد ۲۵۴ نفر به پرسش نامه­ی نظرخواهی پاسخ دادند و از آزمودنی ها خواسته شد تا نظر خود را درباره مسئله تعدد زوجات به صورت یک مقیاس درج بندی از خیلی زیاد- زیاد- متوسط کم و خیلی کم در مقابل هر سوال مشخص کنند. یافته­های تحقیق نشان داد با وجود این که دانشجویان معتقد بودند که عوامل ثروتمند بودن مردان، مرگ مردان، عادی بودن چند همسری، مشکلات جسمانی و رفتاری زن، الگو قرار دادن پیامبر و کاهش فساد اخلاقی در تعدد زوجات موثر است اما آزمودنی­ها مخالف با تعدد زوجات هستند. در توجیه این یافته ها با توجه به این که آزمودنی­ها دانشجو بوده ­اند می­توان گفت احتمالا میزان تحصیلات مردان و زنان با افزایش مسئله تعدد زوجات رابطه معکوسی دارد.
کرمی و سجادی امین در مقاله خود (۱۳۸۷) با عنوان” نقد و بررسی ماده ی ۲۴ لایحه حمایت از خانواده” بیان می­کنندکه محدود کردن تعدد زوجات به فرض­های نادر، ضرورت اجتماعی چندهمسری را، اگر در جوامعی اثبات شود، برطرف نمی­کند و باعث می­ شود زنان و دخترانی که نمی ­توانند همسر اول شوند، محروم از ازدواج و تشکیل خانواده گردند. ازدواج نکردن این زنان و دختران، علاوه بر ستم به آنها، موجب گسترش فساد، ارتباطات مخفیانه، و در بعضی موارد شیوع طلاق می­گردد. درنتیجه به جای ایجاد محدودیت قانونی نسبت به این کار، لازم است با فرهنگ سازی صحیح قوانینی وضع کرد تا جلوی سوء استفاده از این آموزه­ی دینی گرفته شود.
کرمانی و همکاران (۱۳۸۷) تحقیقی با عنوان “بررسی نگرش شهروندان تهرانی نسبت به موقعیت اجتماعی فرزندان در خانواده­های چند همسر ” به روش پیمایشی انجام داده اند. حجم نمونه شامل ۴۰۰ شهروند تهرانی در سه منطقه ۳،۶ و۱۱ می­باشد. نتایج تحقیق نشان داد که افراد جامعه نسبت به فرزندانی که در خانواده های چند همسر جامعه پذیر شده ­اند نگرش منفی دارند.
شیخی و محمدی (۱۳۸۷) پژوهشی با عنوان ” مطالعه تطبیقی روابط خانوادگی در خانواده های چند زن و تک همسر شهر زاهدان” انجام داده اند که در این مطالعه ۳۰۰ زن از طریق پرسش نامه همراه با مصاحبه مورد بررسی قرار گرفته اند که ۵۰ نفر در خانواده تک همسر و ۱۵۰ نفر در خانواده چند زن عضویت داشتند. نتایج تحقیق نشان می دهد که ساختار جمعیتی به عنوان یکی از عوامل تاثیر­گذار در محتوا و شدت کشمکش در روابط خانوادگی می­باشد. در واقع افزایش تعداد اعضای خانواده ساختار جمعیتی خانواده های چند زن را تحت تاثیر قرار می دهد به گونه ای که در آن تعداد ناخواهری­ها و نا برادری­ها بالا می­رود و در مقابل به دلیل ثابت ماندن امکانات و منابع خانواده فضای شخصی و اختیارات فرد محدود می­ شود و زمینه برخورد را فراهم می­آورد. و در این تحقیق مشخص شد که کشمکش در روابط قدرت و روابط جنسی در خانواده­های چند زن بیش از خانواده­های تک همسر است با افزایش تعداد زنان در خانواده­های چند زن بر شدت کشمکش افزوده می­ شود.
عبدی پور (۱۳۸۷) در پژوهش خود” تعدد زوجات ” از منظر حقوقی و فقهی به مساله چند همسری پرداخته است و بیان می­ کند که تعدد زوجات با شرایطی که در شریعت اسلام آمده مبتنی بر مصالح فردی و اجتماعی انسان­ها و با در نظر گرفتن طبیعت و وضعیت جسمی و جنسی زن و مرد و ویژگی­ها و نیازهای آن­هاست. رعایت عدالت تنها شرط مورد اتفاق فقیهان برای انتخاب چند همسری است و از دیدگاه اندیشمندان دینی، عدالتی که بر اساس آیه سوم سوره نساء رعایت آن تکلیف شرعی است عدالت در رفتار و برخورد با همسران و مساوات در حقوق همسری، نفقه و امکانات زندگی و به طور کلی در امور ارادی است و آیه ۱۲۹ سوره نساء که عدالت را میان همسران محال می­داند بر اموری که در اختیار انسان نیست حمل شده است.
رفیعی (۱۳۸۹) در پژوهشی تحت عنوان “تأملی فقهی – حقوقی در شرایط عدم ازدواج مجدد” به تبیین دو دیدگاه در مورد شرط عدم ازدواج مجدد پرداخته است. در دیدگاه اول عده­ای این توافق را به دلیل سلب حق به طور کلی و مخالفت با قواعد آمره، نامشروع تلقی می­نمایند و در دیدگاه دوم برخی تعهد مبنی بر اسقاط حق ازدواج مجدد را از سوی مرد الزام آور می­دانند. در این پژوهش بیان می شود که با استناد به برخی مبانی حقوقی و با تاکید بر مصلحت اجتماعی خانواده و تفسیر نوینی از نقش زن در زندگی مشترک، اعتبار این شرط در قالب یک قرارداد خصوصی که مخالفت صریح قانون نیز تلقی نمی­گردد برای دوران زوجیت اثبات می­گردد.
محمدی و علمدار در (۱۳۸۹) مقاله خود” مطالعه جامعه شناختی رضایت از زندگی خانوادگی بر حسب الگوی خانواده” با نمونه ۱۸۷ زن متاهل مراجعه کننده به مرکز بهداشت شهرستان کهنوج می­باشند که با بهره گرفتن از روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. مشخص شد که عوامل اجتماعی در تبیین میزان رضایتمندی زنان از زندگی خانوادگی می­توان به نقش تعیین کننده الگوی خانواده اشاره کرد. مهم ترین نتیجه این مطالعه را می­توان اینچنین خلاصه کرد: اولا: شکل خانواده سهم زیادی در تامین رضایت اعضاء دارد. ثانیا: با افزایش تعداد اعضای هم منفعت در خانواده، میزان رضایت­مندی اجتماعی، اقتصادی و روانی کاهش می­یابد. چنان چه رضایت­مندی مقوله چند بعدی و اجتماعی است تفکیک هر یک از این ابعاد به طور مشخص با الگوی خانواده در ارتباط است. از این رو رضایتمندی اجتماعی، روانی و اقتصادی زنان در خانواده های چند همسر با افزایش تعداد زنان کم می­ شود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...