کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

بهمن 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو


آخرین مطالب
 



در ارتباط با ابعاد سبک زندگی سلامت محور نیز می­توان گفت بیشترین نمرات میانگین مربوط به زنانی است که در حوزه­ سلامت مطالعه دارند و کمترین نمرات میانگین متعلق به زنانی است که مطالعه­ ای در این حوزه ندارند.

    • فرضیه­ هشتم : بین میزان استفاده از وسایل ارتباطی و سبک زندگی سلامت محور رابطه وجود دارد.

نتایج ضریب همبستگی بین میزان استفاده از وسایل ارتباطی و سبک زندگی سلامت محور و ابعاد آن در جدول زیر ارائه شده است. با توجه به مقدار (۰۰۶/۰ = sig)، می­توان گفت رابطه­ آماری معناداری بین میزان استفاده از وسایل ارتباطی و سبک زندگی سلامت محور وجود دارد. هم چنین با توجه به مقدار ضریب همبستگی (۱۴۶/۰ = r)، این رابطه، مثبت و مستقیم می باشد. به عبارتی با افزایش میزان استفاده پاسخگو از وسایل ارتباطی، نمره­ی سبک زندگی سلامت محور وی نیز افزایش می یابد. هم چنین معناداری رابطه­ مذکور در ارتباط میزان استفاده از وسایل ارتباطی با بعد مدیریت استرس، مسئولیت سلامتی، تغذیه و فعالیت فیزیکی نیز با توجه به سطح معناداری قابل تایید است. مقدار ضریب­ همبستگی به دست آمده به ترتیب برای بعد مدیریت استرس (۱۴۱/۰ = r)، بعد مسئولیت سلامتی (۱۶۵/۰ = r)، بعد تغذیه (۱۵۹/۰ = r)، بعد فعالیت فیزیکی (۱۷۹/۰= r) می­باشد. به عبارتی با افزایش میزان استفاده پاسخگو از وسایل ارتباط جمعی، نمره­ی ابعاد مدیریت استرس، مسئولیت سلامتی، تغذیه و فعالیت فیزیکی نیز افزایش می­یابد.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

جدول ۵-۲-۸ نتایج ضریب همبستگی میزان استفاده از وسایل ارتباطی و سبک زندگی سلامت محور و ابعاد آن

ابعاد مختلف سبک زندگی سلامت محور مقیاس کلی سبک زندگی سلامت محور میزان استفاده از وسایل ارتباطی
فعالیت فیزیکی تغذیه رشد روحی روابط اجتماعی مسئولیت سلامتی مدیریت استرس
۱۷۹/۰ ۱۵۹/۰ ۰۰۱/- ۰۱۸/۰ ۱۶۵/۰ ۱۴۱/۰ ۱۴۶/۰ r
۰۰۱/۰ ۰۰۳/۰ ۹۸۴/۰ ۷۳۶/۰ ۰۰۲/۰ ۰۰۸/۰ ۰۰۶/۰ sig
    • فرضیه­ نهم : تفاوت آماری معناداری بین میانگین نمره­ی سبک زندگی گروه ­های مختلف هویت طبقاتی زنان وجود دارد.

در جدول ۵-۲-۹، نتایج تحلیل واریانس سبک زندگی سلامت محور و ابعاد آن در بین گروه ­های مختلف هویت طبقاتی پاسخگویان آمده است. همان­طور که جدول زیر نشان می­دهد با توجه به مقادیر (۰۸/۳ = f و ۰۲۷/۰ = sig) تفاوت آماری معناداری بین میانگین نمره­ی سبک زندگی سلامت محور زنان با هویت­های طبقاتی مختلف وجود دارد.
جدول ۵-۲-۹ نتایج تحلیل واریانس سبک زندگی سلامت محور و ابعاد آن برحسب هویت طبقاتی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[پنجشنبه 1400-09-25] [ 12:50:00 ب.ظ ]




(۲-۶)

۲-۴-۲- معادله پیوستگی
در قانون دارسی فیزیک جریان آب زیرزمینی با ارتباط دادن سرعت جریان با گرادیان هیدرولیکی به دست آمد. پیوستگی یا بقای جرم، دومین قانون مهم در معادلات آب‌های زیرزمینی است. برای حالت پایدار، طبق معادله پیوستگی مقدار آب وارد شده به یک المان حجمی با مقدار آب خروجی از آن، برابر است. فرض می‌شود‌‌ که چگالی آب ثابت است و در المان حجمی تغذیه یا تخلیه وجود ندارد. مقدار جریان ورودی به المان برابر است با: (شکل ۲-۳).

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

(۲-۷)
به صورت مشابه برای وجه مقابل جریان خروجی برابر است با­:
(۲-۸)
شکل (۲-۳): جریان ورودی و خروجی از المان حجمی (محمدی، ۱۳۸۶)
حجم خالص جریان ورودی به المان به علت جریان در جهت x به صورت زیر محاسبه می‌گردد:
(۲-۹)
عبارت­های مشابهی برای جهت­های اصلی دیگر، z و y به دست می‌آید. بنابراین حجم کلی آب وارد شده به المان به صورت زیر می‌شود‌‌:
(۲-۱۰)
در شرایط پایدار این معادله بایستی برابر با صفر باشد.
(۲-۱۱)
که این معادله، معادله پیوستگی برای جریان پایدار می‌باشد. با ترکیب قانون دارسی و معادله پیوستگی یک معادله دیفرانسیل جزئی درجه دو به دست می‌آید:
(۲-۱۲)
اگر آبخوان همگن و همسان فرض شود، K غیروابسته به z, y, x شده و معادله ۲-۱۲ به فرم زیر ساده می‌شود‌‌:
(۲-۱۳)
این معادله، با نام معادله لاپلاس شناخته می‌شود‌‌ و معادله حاکم بر جریان آب زیرزمینی در یک محیط همگن و تحت شرایط پایدار می‌باشد که می‌تواند با کمک روش‌های تحلیلی حل شود. در صورت ناهمگن و غیر­همسان بودن آبخوان، معادله ۲-۱۲ نمی‌تواند به صورت معادله لاپلاس در­آید و بایستی از روش‌های حل عددی برای تخمین جواب معادله ‌استفاده شود.
تحت شرایط ناماندگار، مجموع مولفه­های جریان در جهت z ,y ,x برابر با صفر نیست. برای به دست آوردن معادله جریان برای شرایط ناماندگار، بایستی عبارتی معرفی شود که تغییرات در حجم در یک دوره زمانی را نشان دهد. عبارت به دست آمده بسته به محدود و آزاد بودن آبخوان متفاوت است.
برای یک آبخوان محصور، تغییرات در حجم ورودی و خروجی به یک المان، باعث تغییر پتانسیل آب زیرزمینی به علت فشردگی آب و آبخوان می‌شود‌‌. حجم آبی که از واحد حجم آبخوان در اثر یک واحد افت هد به دست می‌آید را ضریب ذخیره ویژه[۳۹] می­نامند. یک ضریب دیگر که در بعضی مواقع از آن استفاده می‌شود‌‌، ضریب­ذخیره[۴۰] است که به ­صورت زیر تعریف می‌شود‌‌:
(۲-۱۴)
که در آن b ضخامت آبخوان است. اگر مکعب شکل ۲-۳ را در نظر بگیریم، حجم کلی آب وارد شده به المان در زمان  به علت تغییر سرعت آب زیرزمینی می‌تواند بدین فرم نوشته شود:
(۲-۱۵)
در بازه زمانی  ، پتانسیل آب زیرزمینی در مرکز المان افزایشی به میزان  خواهد داشت. حجم آب ذخیره شده به علت افزایش پتانسیل برابر است با:
(۲-۱۶)
با بهره گرفتن از اصل پیوستگی این دو مقدار بایستی با هم برابر باشند بنابراین:
(۲-۱۷)
با جایگزین کردن  ،  و  از معادلات ۲-۴ تا ۲-۶ و با اضافه کردن ترم q(x, y, t) برای محاسبه جریان ورودی به یا جریان خروجی از آبخوان به عنوان یک تنش خارجی بر روی آبخوان (مثل تغذیه نقطه­ای یا سطحی) معادله حاکم بر جریان سه بعدی آب زیرزمینی در یک آبخوان محصور به دست می‌آید:
(۲-۱۸)
دو فرایند مجزا در یک آبخوان آزاد اتفاق می­افتد. ابتدا، فشردگی آبخوان و آب باعث تغییر در پتانسیل آب زیرزمینی می‌شود‌‌. در اینجا نیز ضریب ذخیره ویژه به تمام المان­ها اعمال می‌شود‌‌. به علاوه افت سطح آب آزاد باعث آبگیری از آبخوان می‌شود‌‌. یک واحد کاهش در محل سطح آزاد باعث آزاد شدن آب از ذخیره به میزان Sy در واحد سطح آبخوان می‌شود‌‌ که Sy آبدهی ویژه[۴۱] است. آبدهی ویژه اغلب مساوی با تخلخل ویژه،  ، در نظر گرفته می‌شود‌‌. بنابراین معادله برای یک آبخوان آزاد به صورت معادله ۲-۱۹ در می‌آید.
(۲-۱۹)
با در نظر گرفتن استرس­های خارجی q(x,y,t)، معادله حاکم بر جریان سه بعدی آب زیرزمینی در یک آبخوان آزاد به دست می‌آید.
(۲-۲۰)
در عمل ضریب ذخیره محصور در آبخوان آزاد خیلی کوچک­تر از آبدهی ویژه ‌است و در نتیجه از آن صرفنظر می‌شود‌‌ (Segar et al, 1997).
۲-۴-۳- حل معادلات حاکم بر جریان در آب‌های زیرزمینی
حل معادلات به دست آمده در قسمت قبل معمولآً توسط روش‌های عددی انجام می‌شود‌‌. از میان روش‌های عددی، روش‌های تفاضل محدود به علت سادگی نسبی و قابلیت انعطافی که دارند بیشتر مورد توجه قرار می­گیرند. در حل این معادله به روش تفاضل محدود، سیستم پیوسته معادله ۲-۱۸ با یک سری نقطه مجزا در مکان و زمان جایگزین می‌شوند. در طی این روند، یک دستگاه معادلات دیفرانسیلی جبری خطی به دست می‌آید که حل آن‌ ها مقادیر هد در نقاط و زمان­های متفاوت را ارائه می‌دهد. بدین منظور از قوانین تفاضل ریاضی برای حل استفاده می‌شود‌‌. رابطه (۲-۲۱) تقریب تفاضل محدود معادله ۲-۱۸ را نشان می‌دهد:
(۲-۲۱)
۲-۴-۳-۱- روش عناصر محدود
در این روش تقریب معادلات دیفرانسیل از طریق انتگرال صورت می­گیرد و حل عددی انتگرال را می‌توان با تقسیم آبخوان به یک سری عناصر به دست آورد و سپس مقدار انتگرال را برای هر سلول حساب نمود. مقادیر هر سلول با توجه به شرایط مرزی با همدیگر ترکیب شده و در نتیجه مجموعه‌ای از معادلات خطی دیفرانسیل مرتبه اول در زمان مورد نظر حاصل می‌شود‌‌ که این مجموعه با بهره گرفتن از روش حذفی گاوس حل می‌شود‌‌. در این روش برخلاف روش تفاضل محدود که از شبکه ­های چهار گوش استفاده می‌شود‌‌، شبکه ‌بندی چند وجهی، که عموماً قسمت­ های شبکه ‌بندی شده مثلثی می­باشند، استفاده می‌شود‌‌. گره­ها موید نقاطی هستند که در آن‌ ها پارامترهای مجهولی مانند ارتفاع سطح آب محاسبه خواهد شد. از مزایای این روش این است که انعطاف پذیری شکل عناصر این امکان را را فراهم می­ کند تا بتوانیم مناطقی که شکل هندسی مرزهایشان پیچیده ‌است را به نحوی تحت پوشش مدل در آوریم، اما چون وارد کردن اطلاعات، شماره عناصر، شماره و مختصات گره­ها بسیار وقت گیر است کمتر از این روش استفاده می‌شود‌‌. اساس ریاضی به کار گرفته شده در این روش نسبت به روش تفاضل محدود مشکل تر است در حالی که نتایج حاصل از هر دو روش تفاضل محدود و عناصر محدود معمولاً یکسان می‌باشد (Faust & Mercer, 1980).
۲-۴-۳-۲-روش تفاضلات محدود
ریچاردسن در سال ۱۹۱۰ روش تفاضلات محدود را یکی از راه­های حل تقریبی معادلات دیفرانسیل معرفی نمود. پس از آن شاول و شا این روش را در حل جریان­های آب‌های زیرزمینی در حالت ماندگار به کار بردند و برای بررسی جریان آب‌های زیرزمینی در حالت ناماندگار از تشابه جریان آب در محیط متخلخل و حرارت در محیط هادی (تئوری تایس) استفاده شد و به تدریج با توسعه کامپیوتر، روش تفاضلات محدود در رژیم نامتعادل به کار رفت (عطارزاده، ۱۳۷۰).
اساس روش تفاضلات محدود در حل معادلات دیفرانسیل، جانشین نمودن مشتق­های جزئی یک تابع در هر نقطه با تفاضل­های آن متغیر در فاصله کوتاه و محدود است که در معادله زیر نشان داده شده ‌است:
(۲-۲۲)
اندازه  وکوچک بودن آن بستگی به نوع مسأله دارد. اگر محیط متخلخل را همگن فرض کنیم معادله جریان آب در حالت ناماندگار در این محیط در سیستم سه بعدی به شکل زیر در می‌آید.
(۲-۲۳)
که F(x,y) مقدار تغذیه یا تخلیه در آن نقطه می‌باشد.
بنابراین برای محاسبه  لازم است سیستم پیوسته آبخوان را به شبکه­ هایی با ابعاد  و  تقسیم نمود و همچنین برای محاسبه  بایستی زمان پیوسته را به دوره­ های زمانی یا گام­های زمانی تقسیم نمود.
مزایای روش تفاضلات محدود

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:50:00 ب.ظ ]




این رفتار در مورادی از سوی منابع خارجی اعم از دولت‌ها یا گروه های معارض یا حتی انجمن‌های فرهنگی صورت می‌گیرد.
۴-۱-۴- عدم حضور/ عدم تأثیر اعتقادات ملی در سایر اعتقادات
براساس تعریف عمومی، قدرت عبارت از نوعی تأثیرگذاری است. بنابراین کشوری قدرت بیشتری دارد که تأثیر بیشتری دارد. بنابراین عدم حضور یا تأثیر کم یک باور یا اعتقاد در محیط غیرخودی، نشانه‌ای از فقدان قدرت یا در واقع تهدید قدرت می‌باشد.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۴-۱-۵- بی‌توجهی به تقویت، بازتولید و رقابت‌پذیری اعتقادات (ضعف جامعه‌پذیری)
اگرچه این نشانه ظاهراً به آسیب یک سیستم اشاره می‌کند اما همانگونه که در گذشته به ویژه در مبانی نظری تهدیدشناسی بیان شد، در برخی موارد آسیب‌های مهم، نقش تهدیدات را ایفاء می‌کنند و آثار مشابهی برجای می‌گذارند لذا از این جهت از مصادیق تهدیدات بشمار می‌روند.
باید توجه داشت که هویت‌ها در خلاء زندگی نمی‌کنند بلکه دائماً در معرض رقابت‌ها و چالش‌های گوناگون با هویت‌های دیگر قرار دارند. بنابراین بقا یا توسعه یک هویت یا اعتقاد، به پویایی آن از طریق بازتولید و بازتفسیر و بالا بردن درجه رقابت‌پذیری بستگی دارد. لذا چنانچه در جامعه مفروض، علایمی از این امور مشاهده نشود یا به عبارت دیگر بی‌توجهی یا غفلت نسبت به این امور مشاهده شود می‌توان نشانه‌ها و مظاهر تهدیدات علیه باورها را با منشأ داخلی ملاحظه نمود.
این نشانه در سطح وسیع قابل تحلیل و بررسی است. محیط و متون آموزشی، حوزه هنری و محصولات علمی از جمله سطوح ظهور نشانگان فوق می‌باشند.
توجه به نقش نهادهای مختلف اجتماعی (رسمی و غیررسمی) به ویژه نهادهایی مانند انجمن‌های فرهنگی در ارزیابی قدرت یا تهدیدات آن اهمیت دارد.
۴-۲- تضعیف نقش و کارکرد زبان ملی
زبان ملی تنها نقش ساده فرهنگی و ارتباطی برعهده ندارد بلکه زبانهای ملی به ویژه در برخی از کشورها در سطح استراتژیک و امنیتی مورد توجه قرار می‌گیرند.[۷۵] این نقش از دو جنبه داخلی و بیرونی در هویت بخشی به یک ملت کاملاً موثر می‌باشد.
از جنبه داخلی، زبان ملی می‌توند به تولید هویت واحد و در کنار هم قرار دادن تکثرها تأثیرگذار باشد و از جهت خارجی، زبان ملی قوی می‌تواند تمایز هویت ملی با سایر هویت‌ها را شفاف‌تر سازد.
۴-۲-۱- کاهش کاربرد زبان ملی
چنانچه زبان ملی در سطح عمومی و نخبگان کاربرد و نقش کمتری پیدا کندو اشخاص یا گروه های اجتماعی به طور محسوس و قابل توجه ترجیح می‌دهند در محاورات و مکاتبات خود از غیرزبان ملی استفاده کنند باید حوزه فرهنگی- اجتماعی را در معرض تهدید و خطر دانست.
۴-۲-۲- افزایش تولید و مصرف محصولات فرهنگی و علمی به زبان غیرملی
زبان نیز مانند اعتقادات در معرض رقابت‌های افقی و عمودی قرار می‌گیرد. افزایش تولید و در مقابل، مصرف‌ محصولات به زبان غیرملی به طور طبیعی تأثیرات هویتی خود را ایجاد می‌کند.
این امر از چند جهت اهمیت مضاعف پیدا می‌کند. از یک سوی، زبان علاوه بر وجه ابزاری حامل مجموعه‌ای از ارزش‌ها و نمادهای فرهنگی است لذا مصرف مداوم یک زبان بر روی سایر شاخص‌های هویتی نیز موثر است.[۷۶]
از سوی دیگر استفاده از زبان غیرملی در سنین پایین‌تر و دوره آموزش‌های پایه و عمومی تأثیرات بیشتری خواهد داشت.
البته استفاده از برخی زبان‌های غیرملی به ویژه برای کشورهای ضعیف‌تر، امری اجتناب‌ناپذیر است اما مدیریت سیاسی- اجتماعی باید به مرز و حدود کمی و کیفی کاربرد زبان غیرملی توجه کافی داشته باشد.
۴-۲-۳- عدم حضور زبان ملی در حوزه‌های غیرملی
هرچه حضور یک زبان در محیط دیگران بیشتر باشد، قدرت زبان و نقش هویت بخشی آن بیشتر ارزیابی می‌گردد. به طور مثال زبان‌های رسمی قابل استفاده در اسناد و سازمان‌های بین‌المللی نشانه‌ای از قدرت هویت و حوزه فرهنگی کشورهای صاحب زبان‌های مذکور می‌باشد.
برعکس، عدم حضور یا حضور غیرمؤثر زبان یک کشور در حوزه‌های فرهنگی، علمی، سیاسی و اقتصادی را می‌توان نشانه‌ای از فقدان یا کمبود قدرت و در مواردی علامتی از تهدید علیه قدرت فرهنگی آن کشور دانست.
۴-۳- تضعیف تاریخ و بنیان‌های تمدنی مشترک یک ملت
تاریخ و تمدن مشترک از عوامل موثر در تشکیل یک ملت می‌باشد. تاریخ نیز همچون سایر شاخص‌های هویتی در معرض رقابت قرار می‌گیرد.[۷۷] با این تفاوت که تاریخ و تمدن ملت‌ها، ویژگی‌های خاصی نیز دارند. اولاً تاریخ به دلیل خصیصه استقرار در گذشته قابل تفسیر و روایت‌پذیر است یعنی می‌توان روایت‌های مختلفی از وقایع و حوادث گذشته داشت. ثانیاً، تاریخ تحریف‌پذیر است یعنی می‌توان جای واقعیات و خیالات را تغییر داد.
همچنین ارتباط تاریخ با حال و آینده نیز در سرنوشت هویتی یک ملت اهمیت دارد. بنابراین خطرات یا آفاتی که متوجه تاریخ و تمدن هویت‌ساز یک ملت است متنوع می‌باشد.
۴-۳-۱- روایت و تدوین تاریخ متفاوت با تاریخ ملی
در صورتی که اشخاص، گروه ها یا سازمان‌های داخلی و خارجی به روایت یا تدوین تاریخی متفاوت با تاریخ مورد قبول یک ملت اقدام نمایند در واقع تاریخ مورد پذیرش را تحت تأثیر خود قرار می‌دهند.
این بحث، صرف نظر از درستی یا نادرستی هر یک از دو تاریخ فوق، چنین اثری را به دنبال دارد زیرا حتی بر فرض نادرست بودن تاریخ اول، در هر حال بخش‌هایی از هویت یک ملت مورد خدشه قرار گرفته است.
البته بدیهی است چنین تعارضاتی، منشأ تهدید شاخص‌های دیگر مانند انسجام و اجماع ملی نیز خواهد بود.
۴-۳-۲- انقطاع تاریخ، با حال یا آینده یک ملت
تاریخ و تمدن یک ملت تنهابه گذشته تعلق ندارد بلکه آنچه می‌تواند به طور مستمر در هویت‌سازی مؤثر باشد جریان جوهر تاریخ و تمدن در زندگی حال و تعیین اهداف و آرمان‌های آینده یک ملت می‌باشد.
بنابراین اگر تاریخ یک ملت متضمن اسطوره، حماسه و حتی لباس و آیین‌های خاص بوده است، احساس حضور چنین نمادهای تاریخی با تغییر ظواهر و اشکال آنها در زندگی یک ملت می‌تواند نقش تاریخ در فرهنگ جاری آنها را تقویت نماید.
در مقابل، عدم وجود این درک و احساس و حضور تاریخ تنها به عنوان یک داستان قدیمی، قدرت تاریخ را به حداقل می‌رساند و در نهایت این شاخص از هویت را با تهدید نابودی روبرو می‌کند.[۷۸] تأثیر واقعه تاریخی کربلا در هشت سال دفاع مقدس، نمونه خوبی از جریان تاریخ در قدرت، هویت وآینده یک ملت است.
۴-۳-۳- تضعیف بنیان های دینی
سابقه تاریخی انسجام برخی جوامع چون ایران بر پایه برداشتهای مشترک دینی قرار دارند از اینرو هر گونه تضعیف باورهای دینی یا ظهور باورهای دینی معارض می تواند سبب تهدید همبستگی هویت جمعی جامعه گردد که خود شاخص تهدید امنیت ملی می شود.
۴-۴- کاهش انسجام و تجانس اجتماعی
شکاف‌های اجتماعی از قبیل شکاف‌های قومی،[۷۹] نژادی،[۸۰] زبانی و مذهبی کم و بیش در جوامع مختلف وجود دارد. جوامع دارای چنین شکاف‌ها و تمایزات اجتماعی از نظر چالش‌های ناشی از اینگونه شکاف‌ها وضع یکسانی ندارند. دسته‌ای از آنها علی‌رغم وجود شکاف‌های اجتماعی در طی فرایند ملت‌سازی موفقیت کسب نکرده‌اند (مانند بسیاری از کشورهای آفریقایی). دسته دیگر در دوران جدید با ساخت ملت- دولت شکاف‌ها را تحت کنترل درآورده‌اند (مانند برخی از کشورهای اروپایی). دسته سوم که با تاریخ طولانی خود به طور تدریجی و طبیعی، گروه های مختلف را تحت عنوان یک جامعه یا ملت در کنار یکدیگر همنشین کرده‌اند (مانند جامعه ایران).[۸۱]
بنظر می‌رسد دسته نخست با چالش‌ها و تهدیدات اساسی در حوزه شکاف‌های اجتماعی روبرو باشند. دسته دوم و سوم با چالش‌های کمتری روبرو هستند اما دسته سوم ظرفیت پایدارتری برای ثبات و انسجام اجتماعی دارد، زیرا پیوندهای انسجام بخش در این دسته در طول زمان نهادینه شده است.
در هر حال نفس وجود شکاف‌های اجتماعی، منبع بالقوه یا زمینه‌ای برای برخی از چالش‌ها و تهدیدات می‌باشد که مدیریت سیاسی- اجتماعی می‌تواند از رشد آنها جلوگیری کند.
۴-۴-۱- تجزیه‌طلبی
این نشانه از درخواست‌های تجزیه‌طلبانه[۸۲] در مقالات، اعلامیه‌ها و … آغاز می‌گردد تا اقدامات عملی مانند طراحی تجزیه‌طلبی و حتی تا اعلام جدایی و تجزیه یک منطقه ادامه می‌یابد.[۸۳]
این تهدید در برخی از موارد تهدید خارجی محسوب می‌شود. به طور مثال ممکن است شورش تجزیه طلبی در یک کشور به همسایه آن نیز سرایت کند.[۸۴]
بدیهی است اقدامات مذکور با توجه به میزان غیرمتعارف بودن آنها با درجاتی از بی‌ثباتی ارتباط پیدا می‌کنند.[۸۵]
۴-۴-۲- نرخ اقدامات افراطی قومی، مذهبی و نژادی
بدیهی است گروه های مختلف اجتماعی از حقوق طبیعی برای حفظ هویت خود برخوردارند و به جز سیستم‌هایی که سیاست‌های یکپارچه‌ساز اجتماعی را دنبال می‌کنند سایر نظام‌های سیاسی اراده‌ای برحذف و نابودی خرده هویت‌های اجتماعی ندارند. حتی برخی از آنها که بقای هویت جامعه و ملت خود را در گرو همنیشنی خرده هویت‌ها می‌بینند، تلاش بیشتری برای حفظ آنها دارند.[۸۶]
اما برهم خوردن تعادل بین هویت‌های اجتماعی و بروز رفتارهای افراطی[۸۷] مانند نفی هویت‌های دیگر، تبلیغات توهین‌آمیز و رفتارهای خشن نسبت به سایر هویت‌ها و تمامیت خواهی، آثار نامطلوبی بر حوزه اجتماعی- فرهنگی ایجاد می کند. این نوع رفتارها علاوه بر آنکه هویت ملی و جمعی را تحت تأثیر قرار می‌دهد، باعث تحریک سایر هویت‌ها می‌گردد و ممکن است درگیریهای قومی، نژادی و مذهبی را تشدید کند.
در چنین حالتی هزینه مدیریت سیاسی بالا می‌رود و دولت ناچار به تخصیص منابع بیشتر به این بخش خواهد بود.
۴-۴-۲-۱- کاهش احساس وفاداری ملی در بین هویت های خرد
تعهد وفاداری اقوام مختلف به اجتماع ملی شرط ضروری برای حفظ انسجام و یکپارچگی ملی محسوب می‌شود. همچنانکه وقتی این تعهد کاهش و منافع قومی بر منافع ملی غلبه پیدا می‌کند یکپارچگی ملی در معرض تهدید قرار می‌گیرد.
۴-۴-۲-۲- گسترش احساس هویت قومی
تعریف: قومیت و یا هویت گروه قومی مبتنی بر دوگانگی ذهنی «ما- آنها» است یعنی یک جزء آن این است که اعضای قوم (درون قوم) خود را چطور ببینید و جزء دیگر آن این است که دیگران (برون قوم) اعضای قوم را چطور ببینند. بدین جهت گروه های قومی همواره توسط دو مجموعه نیروی پویا احاطه می‌شوند. یک مجموعه نیروهای داخلی که سبب تثبیت و دوام «ما- بودن» می‌شوند و یک مجموعه نیروهای بیرونی که سبب تشکیل و تعیین «آنها بودن» می‌شوند[۸۸] بنابراین در این مبحث سعی بر بررسی عناصر و نیروهایی داریم که باعث تثبیت و دوام «ما- بودن» می‌شوند.
۴-۴-۲-۳- گسترش قوم‌مداری
قوم‌مداری به معنای تمایل به در نظر گرفتن روش‌های فکری و رفتاری گروه خود به عنوان معیارهای عام است. برای این مفهوم دو وجه می‌توان قائل شد. یکی تمایل فرد مثبت به درون گروه است که در حالت قوم‌مداری شدید گروه خود را با فضیلت‌تر و برتر از می‌بیند و ارزشهای گروه خویش را ارزش‌های عام تلقی می‌کند. و وجه دیگر آن تمایل فرد نسبت به برون گروه است. که درحالت قوم مداری شدید فرد، برون گروه ها را حقیر و پست می‌شمارد و ارزش‌های آنها را طرد می‌کند سعی می‌کند فاصله اجتماعی اش را از برون گروه ها حفظ کند.[۸۹]
۴-۴-۳- تبلیغات یا اقدامات تحریک‌کننده دولت‌ها یا گروه‌های مخالف خارجی
شکاف‌های اجتماعی بستری برای تأمین اهداف و اغراض سیاسی دولت‌ها یا گروه های خارجی است. این بستر در مورد هویت‌هایی که در بیش از یک کشور حضور دارند آماده‌تر و قوی‌تر می‌باشد.[۹۰]
از سوی دیگر کشورهای رقیب یا دشمن و همچنین گروه های مخالف سیاسی از این بستر بیش از کشورهای همکار استفاده می‌کنند اما در هر حال حتی در کشورهای اخیر نیز بهره‌برداری شکاف‌های قومی در کشور دیگر یک امکان و ظرفیت مناسب تلقی می‌گردد.
بنابراین به طور کلی اقدامات تحریک‌کننده دولتها و گروه های مخالف را باید نشانه‌ای از تهدید علیه انسجام اجتماعی تلقی کرد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:49:00 ب.ظ ]




    • نه، چون می گم من ارتباطم محدود بود با آدمای مذهبی و آدمای مذهبی هم معمولن تقریبن یه شکلن. زیاد تفاوتی ندارن از نظر من.

= آیا در روابطتون با دیگران تغییری اتفاق افتاده که بر روی زندگی تون و نحوه ی تفکرتون در مورد امور و نوع نگاهتون در زندگی أثر گذاشته باشه؟

    • بله، تو روابطم یه اتفاقایی افتاده که تو زندگی من تاثیر گذاشته

= تغییر روابط. یعنی ممکنه رابطه با یک گروه رو مثلن شما کنار بذارین و با یه تیپ دیگه از افراد دوست شین. حالا فرد یا گروه بودنش فرقی نمیکنه.

        • می گم، آدمای مذهبی بودن که من الان اونا رو کنار گذاشتم. باهاشون ارتباط دارم خیلی هم برای من قابل احترامن ولی نظراتشون برای من اصلن ارزشمند نیست. مثلن همین الان هم اتاقی خودم که می گم احترامشو دارم سعی می کنم باهاش زیاد کنتاکت نداشته باشم. یعنی پذیرفتمش تو اتاق خودم ولی هیچ نه نظراتش برام مهمن نه دیدگاه هاش برام اهمیتی دارن. اونا رو کنار گذاشتم و وارد یه سری ارتباطات جدیدتر شدم، نمی دونم! از نوع روشنفکری می شه بهش گفت، دگراندیشی به نوعی. وارد یه سری روابط شدم که اینا خیلی رو زندگی من خیلی تاثیر گذاشت.حداقل اینهایی که دورو بر من هستن آدمهای به شدت اخلاقی ای هستن و این خیلی برا من مهمه ، و این‏که بنا بر اقتضای رشته ی من، رو این موارد خیلی فوکوس می کنم، این‏که مرزهای بین آدمها برداشته شده؛ چه جنسیتش باشه، زن و مرد چه ازنوع طبقه باشه، تو حوزه های مختلف، مرزها برداشته شده، این مرزها تعمیم داده شده به مرزهای اخلاقی. من دارم می بینم که این آدمهایی که باهاشون هستم آدمهای باخدایی هم نیستن ولی اصول اخلاقی رو رعایت می کنن، عرفانیت به معنای واقعی عرفانی براشون مهمه. نمیگن که گناهه نمی گن که عذاب وجدان می گیرم ولی می گن که این یه انسانه منم به حکم انسانیتم باید اینجوری رفتار بکنم. اصول اخلاقیشون قویه

      (( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

= حالا در حال حاضر کدوم روابط تو زندگیتون خیلی اهمیت داره؟ حال می تونه روابط کاری باشه، دوستانه و یا خانوادگی.

    • روابط کاری زیاد برام مهم نیست چون آدمهایی که تو محیطهای کاری هستن معمولن آدمهای همفکر نیستن یعنی لزومن آدمهای همفکر نیستن چون آدم خودش انتخاب نمی کنه، وارد یه فضای شغلی می شه مجبوره با یه سری آدما باشه من یه فضای شغلی رو خودم تجربه کردم با آدمایی بودم که هیچ سنخیتی باهاشون نداشتم ولی اون فضا رو مجبود بودم تحمل کنم به خاطر موقعیت شغلیم.

رابطه دوستانهام چرا، برای من مهمن چون خودم دارم انتخابشون می کنم، خودم وارد ارتباط باهاشون می شم اینا برای من مهمن. باهاشون داد و ستد فکری دارم اینایی که تو حلقه ی دوستام هستن بچه های فکری ای هستن، هیچ دوست ندارم وقتم رو برای کساییی بذارم که نه هیچ سنخیت فکری باهاشون دارم و نه این‏که حرف همو نمی فهمیم. ببینید یه وقتایی یه آدمایی هستن میان حرفتو گوش می دن حالا یا به دلیل یه سری تغییرات که شاید یه چیزایی رو یاد بگیرن از هم. ولی یه سری آدما هستن آدمای دگمی ان، بودنشون تو زندگی تو هیچ تاثیری نمی ذاره من ترجیح می دم که وقتمو برای یه همچین آدمایی نذارم و برای همین اینها رو از دایره ی دوستای خودم خارج می کنم دوستای من محدودن به خاطر همین برام مهمن. من چند تا دوست بیش‏تر ندارم ولی برام مهمن چون سنخیت فکری دارم باهاشون هر چند یه جاهایی تناقض هایی هم داریم ولی به هم کمک می کنیم، این خیلی برام مهمه.
روابط خانوادگیم برامم مهمن، صرفن به خاطر این‏که خانوادم هستن وگرنه من نه سنخیت فکری باهاشون دارم نه هیچی. ولی چون خانوادم هستن برام مهمن چون پشتیبانم بودن همیشه برام مهمن.
می مونه روابط دانش‏گاهی خب صرفن محیط رسمیه من روابطم رو دارم ولی خب اینجوری نیست که برام خیلی مهم باشه. اساتیدم چرا الان استاد راهنمایی که باهاش دارم خیلی برام همه رابطم باهاش به خاطر این‏که به عنوان یک الگو پذیرفتمش وگرنه اونای دیگه نه، زیاد برام مهم نیستن.
= توی زندگی اولیه تون چه اشخاصی و یا چه رویدادهایی در شکل گیری نگاه دینی شما از نظر خودتون بیش‏ترین تاثیر رو گذاشتن؟

    • خانواده‌ام اولینه. چون خیلی نگرش های مذهبی دارن بعد کلاس قرآن که میرفتم مربیم روم تاثیر میذاشت. وگرنه اونای دیگه نه چون همیشه خودم بودم که خواستم که مسیر دینیم چه جوری باشه.

= درزندگیتون شکست ها، ناکامیها یا بحران هایی بوده که نگاهتون به زندگی رو به نحو خاصی تغییر داده باشه؟ رنگ خاصی به اون زده باشه؟

    • واقعن هر چی بوده من اسمش رو می ذارم تجربه. برام بحران نبود که بخوام بگم که در بحران بودم. چرا، یک سری نگاه های مذهبی که تو جامعه ی من بوده - حالا نسبت به زن بیش‏تر - اینا به اینجا من رو جهت دادن و رشته‌م هم بر مبنای همین بوده که من همینو انتخاب کردم چون فکر کردم چه تو خانواده ی من که نمادی از یه جامعه ی بزرگه چه تو خانواده های دورو بر من و چه تو اجتماع همیشه در حق زن اجحاف شده. فقط این تو رشته ی من تاثیر گذاشت، و رشته ی تحصیلیم مسلمن رو آینده ی شغلی من هم تاثیر داره رو آینده ی فکری من تاثیر داره چون من دوست دارم این رشته ی خودم رو ادامه بدم تو همین حوضه هم فعالیت کنم.

= این چیزی که الان گفتین چه ارتباطی به زندگی دینیتون داره و چه تاثیری بر نگاه دینی شما داره؟ همین تجربه ای که الان گفتین.

    • تاثیرش از اینجاست که من احساس می کنم دین خودش یه عاملیه که به زن یه سری ظلم ها رو تحمیل می کنه و یه فضا و بستری رو آماده کرده… من کاری ندارم که تفسیرها متفاوت بوده و یا حالا هر چی، مقتضیات زمانی و مکانیش هم برام مهم نیست، ولی دین به عاملی بوده که زن همیشه به خاطرش تحت سلطه قرار گرفته و دین عاملی بوده برای به سطه کشیدن زن. به خاطر همین تاثیر گذاشت رو گسستن پیوندهایی که من با دین داشتم.

اتفاقن تو یه برهه ای بود همین الان هم هست یه کم، موضع می‌گیرم جلوی نگرش های مذهبی، دیدگاه های مذهبی، آدم های مذهبی؛ به خاطر این‏که آدم های مذهبی، تفکرات مذهبی، نگرش های مذهبی، همه ی چیزهای‌ مذهبی به نظر من ماها رو تحت سلطه می گیرن. مخصوصن زندگی من رو. بابام چون ادم مذهبی ای بوده - البته سنتی هم بوده ولی مذهب خیلی تاثیر داشته - به خاطر همین نگرش ها ما رو تحت سلطه گرفته بود و من اینو نمی تونم بپذیرم. عاملش دین بود و شاید خانوادم عامل دین گریزی من شد، جامعه ام هم همین طور، قوانین هم همینطور. مثلا بابای من خیلی به حجاب گیر می داد هنوزم می ده و این باعث شد که من بدم بیاد، متنفر بشم از حجاب [سخن گفتن با حالت تنفر]، چرا! تو یه برهه‌ای خوب بود، اتفاقن خیلی خوششون اومد من هم تشویق میشدم. ولی از یه جایی به بعد که خودم به شناخت رسیدم، این فقط عامل فشار بود رو من، و بعد توی روابطم - بحث محرم و نا محرم و اینا، بابام بود دیگه! [سخن گفتن با خنده و حالت تمسخر]. بعد اینکه، تو بحث نمازم، چون آدمای مذهبی ای ان براشون مهمه و ما الان تقابل داریم با هم در این حوزه ها؛ تو حوزه های دینی. وگر نه تو حوزه های دیگه هیچ مشکلی باهاشون ندارم. ولی تو حوزه های که مربوط به دین می شه ماها خیلی با هم مشکل داریم هنوزم داریم.
= پس تجربه های تلخ یا شکست یا یه نا کامی خاصی نبوده که /…

    • نه ناکامی خاصی نداشتم که تاثیر بذاره تو زندگی فکری من و کل زندگیم.

= لحظه های اوج و تجربه‌ی وجد و حس شور و همچین چیزایی داشتین که نگاهتون به زندگی رو تحث تاثیر قرار داده باشه؟ یا حالا مثلن ارتباط شورانگیزی با یه فرد خاص یا با طبیعت که الهام بخش بوده برای شما؟

    • تو زندگی دینیم چرا وجود مثلن خدا یا وجود اماما مثلن، اینا خوب تاثیر گذار بوده. تو مراحل بعدیم چرا مواردی مثل عشق، دوست داشتن اینا برای من کلن عوض شد توی عشق و دوست داشتن نسبت به خانوادم چه با آدمای دیگه چه با دوستام چه با جنس مخالف، هم اتاقی و… اینا یه سری تغییر و تحولات توش رخ داد فقط، همین.

= این تجربه ها و این تغییرات روحی رو می تونین بیش‏تر در موردش توضیح بدین؟ در مورد خود اون تجربه ها و این‏که در کدام یک از این دوره های زندگیتون بوده.

    • سعی می کردم همه چی رو تو تعادل نگه دارم، ولی… [مکث] متوجه منظورتون نمی شم.

= تجربه ای که به شما یه شور و حال خاصی بده یه شادمانی از یک منبع که حالا منبعش رو شما توضیح بدین که چی بوده. و اون تجربه ی شیرین و شور و شوق باعث تغییر نگاه شما شده باشه.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:49:00 ب.ظ ]




فعلیّت مجرّد از ماده، دیگر نمی‌تواند به طور قسری از حرکت کمال طلبانه‌اش برگردد و از مراتب قوی و شدید به سوی مراتب ضعیف و ناقص تنزّل یابد و حرکت کند.(صدرالدین شیرازی، ۱۳۷۸، ج۹، ص ۱۶).
ه) پاسخ دیگری که ملاّصدرا برای این نوع تناسخ ارائه می‌کند، بر نفس شناسی «حکمت متعالیه» مبتنی است. نفس در این رویکرد، فاعلیت بدن را بر عهده دارد، نه بدن فاعلیت نفس را. با فرض تعلّق نفس به بدن دوم انسانی، لزوماً باید از مرحله فعلیت به مرحله قوّه بازگردد. حال فرقی نمی‌کند که این بازگشت را به صورت تدریجی فرض کنیم یا به صورت آنی. بر فرضِ تحققِ چنین بازگشتی، نفس تحت تأثیر فاعلیت بدن خواهدبود؛ زیرا بدن بالقوّه محض است و نفس بالفعل محض، و برای اینکه نفس به چنین بدنی تعلّق یابد، باید به نفس بالقوّه تبدیل گردد که در این صورت، بدن بر نفس فاعلیت خواهد داشت و این امر محال است.( همان، ج۹، ص ۴۷).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

و اشکال دیگری هم که از سوی متکلّمان بر این نوع تناسخ مطرح شده است اینکه اذعان دارند:
اگر قرار بر انتقال نفس از بدنی به بدن یا بدنهای دیگر باشد، باید اطلاعات و معلومات مربوط به بدنهای پیشین در حافظه و ذهن ما انسان‌ها حاضر باشد، در حالی که چنین خاطراتی رد ذهن هیچ انسانی وجود ندارد.
(رازی، ۱۴۰۷،ج۷، ص ۲۹۱) و (صدرالدین شیرازی، ۱۳۷۸، ج۸، ص ۳۴۱).
این پاسخ دارای اشکالاتی است که ملاّصدرا بر برخی از آنها اشاره کرده است:
۱- فراموش کردن خاطرات و معلومات پیشین، دلیل بر نبودن زندگی پیشین نیست؛ زیرا بسیاری از امور در همین زندگی امروزی از ذهن انسان زایل می‌شود و به طور کلی، فراموش می‌گردد و این فراموشی دلیل بر عدم اتفاق و عدم تحقق آن امور نیست. (سبزواری،۱۳۶۸، ج۵، ص ۶۹).
۲- اطلاعات انسان بنابر نظر متکلمّان، که قایلند مشاعر انسانی مادی است و به تجرّد ادراکات و معلومات ذهنی قایلند نیستند، با از بین رفتن بدنِ مادی از بین می‌رود و با انتقال روح به بدن جدید، اطلاعات پیشین از ذهن او پاک می‌گردند. (صدرالدین شیرازی، ۱۳۷۸، ج۸، ص ۳۴۱)

۴-۱۰-تلازم ماده و صورت

ملاصدرا، برهان قبلی را با توجه به مبادی تصدیقیه فلاسفه، یعنی از راه تلازم ماده و صورت نیز بیان می‌کند: در مباحث ماده و صورت اثبات شده که، صورت از جهتی محتاج ماده است و ماده از جهتی دیگر محتاج به صورت. صورت ،شرّیک علت فاعلی، ماده است و ماده نیز شرّیک علت قابلی صورت می‌باشد و در تحقق بسیاری از شرّایط نقش دارد.
از طرف دیگر، نفس و بدن همانند ماده و صورت هستند و ارتباطشان طوری است که از جمع این دو، واحدّ حقیقی حاصل می‌شود و هر چه که دارای وحدّت حقیقی باشد باید ترکیب او هم حقیقی باشد، و واضح است که در ترکیب حقیقی، بین اجزاء مرکب، ربط وجودی است و ارتباط وجودی هم تنها در محور علیت و معلولیت معنی می‌دهد. بنابراین نفس و بدن، رابطه علی و معلولی دارند و ممکن نیست یکی از آندو، مثلاً نفس، از بین برود ولی دیگری یعنی بدن با حفظ همان درجه وجودی خود باقی بماند، و به عبارت دیگر محال است که ماده و صورت، ترکیب اتحادی داشته باشند اما در عین حال با رفتن و زوال یکی دیگری باقی بماند وگرنه ترکیب، صناعی و و اعتباری خواهد بودنه حقیقی و واقعی.
اگر وجود واحدّ از بین برود ووحدّت نوعی هم زایل خواهد شد و در آن صورت نه ماده می‌ماند و نه صورت و نه جنس و نه فصل.
بنابراین اگر بدن از بین برود دیگر نفس که صورت مدبر بدن بوده ، وجود ندارد و اگر به تجرّدعقلی رسیده است، دیگر نفس نیست و به بدن تعلّق ندارد و اگر نفسی است که منطبع در بدن است، همانند نفس نباتی، وجودش در بدن مقوم اوست و هرگز صور منطبعه در ماده، ماده را رها نمی‌کند، زیرا ارتباطش با ماده در نحوه وجود او نقش دارد و همچنان که عرض از موضوعی دیگر انتقال نمی‌یابد انتقال صورت از ماده‌ای به ماده دیگر نیز، غیر محال است.

۴-۱۱-لا معطّل فی الوجود:

وقتی بدن مزاج معتدل خویش را از دست داد و فاسد شد نفس از قبول تصرف و تدبیر این بدن امتناع کرده، و بدن را ترک می‌کند حالا این نفس چه می‌کند؟
چهار حالت ممکن است برایش پیش آید:
۱- به عالم عقل بپیوندد.
۲- به عالم مثال (خیال منفصل) یا همان اشباح اخروی (مثالی-برزخی) برود.
۳- به بدن حیوان یا انسانی دیگر منتقل شود.
۴- کلاً از تدبیر نفسانی، معطّل و بیکار بماند. (به هیچ بدنی تعلّق نگیرد)
توضیح اینکه:
عالم عقل که مخصوص کاملین و مقربین، تنها مجرّد از جسم بوده و به عامل عقول می‌روند.
عالم مثال هم می‌تواند برای هر دو دسته از متوسطین (اصحاب شمال و اصحاب یمین) باشد.
انتقال به بدن دیگر و یا معطّل ماندن از تدبیر، برای نفس محال و باطل است. چرا؟
چون کار نفس، تدبیر است و در وجودش معطّلی و فنا نیست، نفسی که فناناپذیر است بدون تدبیر نمی‌تواند باشد، پس تا نفس هست تدبیر نفسانی هم هست.
دیگر اینکه، وقتی نطفه‌ای به حدّی رسیده باشد که استعداد این را پیدا کند، که نفسی به آن تعلّق گیرد و مستحق افاضه نفس از جانب عالم عقل گردیده شد، به طور طبیعی به این کالبد که دارای مزاج معتدل شده است، نفسی اضافه می‌گردد، زا سوی دیگر نفس مستنسخه دیگر هم آمادگی انتقال به این کالبد را داشته باشد،چندحالت پیش می‌آید:
۱- این کالبد که دارای نفس انسانی شده (به طور طبیعی)، نفس جدیدنسخ شده را هم بپذیرد.
۲- نفس انسانی اول مانع جذب و انتقال نفس مستنسخه گردد.
۳- کالبد انسانی از قبول نفس حادث جدید خودداری کند
اگر مورد اول پیش آید که یک کالبد دارای دو نفس می‌شود و اجتماع دو نفس در بدن واحدّ لازم می‌آید و این محال است چون یک چیز نمی‌تواند دو ذات داشته باشد و دو نفس یک بدن را تدبیر کنند، این مثل این است که فعل دارای دو فاعل باشد و در هر صورت هر شخصی خود را همیشه یک نفر و یک شخص می‌داند نه اینکه از خود، درک دوئیت داشته باشد.
در مورد دوم و سوم: اینکه استعداد نطفه یا کالبد انسانی برای قبول نور نفس، مثل قبول نور دیوار است که وقتی خورشید می‌تابد، دیوار یکبار از خورشید نور مستقیم می‌گیرد و یکبار و شاید بارها، از اشیاء صیقلی اطراف خود، که نور خورشید را گرفته و به طرف او انعکاس می‌دهد، دیوار صاحب تمام انواری است که به هر شکلی چه مستقیم و چه غیر مستقیم به او می‌رسد. هیچ ترجیح بلا مرحجی وجود نداردکه یکی را بگیرد دیگری را نگیرد و وجود انعکاسی وجود نور مستقیم خورشیدی را منع نمی‌کند و مانع نخواهد شد و بر عکس.
در نتیجه
نفوس مانع یکدیگر نخواهند شد و کالبد از انوار نفوس بهره می‌برد پس یک کابد هم ترجیح شخصی ندارد که از بین نفوس انتخاب کند و یگی را برگزیند و دیگری را کنار بزند، پس دارای دو نفس می‌گردد و محال است.
(صدرالدین شیرازی، ۱۳۷۸، ج۹، ص ۹) (صدرالدین شیرازی، ۱۳۷۸، ص ۱۱) (صدرالدین شیرازی، ۱۳۵۴، ص ۳۳۰).
اقامه دلیل:
نفوس حادث‌اند و حدّوث اشیاء ناگزیر باید منتهی به علت مفارق و غیر جسمانی شود چون جسم، علت نفس نمی‌تواند باشد، پس صورت طیبعی هم علت حدّوث نفس نمی‌تواند باشد و نفس هم علت آن صورت نمی‌تواند باشد، و چون نه جسم نه صورت نه نفس نمی‌تواند علت حدّوث نفس جدید باشد به طریق اولی اعراض هم نمی‌تواند علت نفس باشند چون به هر حال اعراض تابع جوهرند.
پس علت مفارق و مجرّدی، نفس را حادث و ایجاد می‌کند. چگونه؟
کیفیات استعدادی خراجی و غیر مزاجی (رطوبت، یبوست، حرارت وبرودت) که در تکوین بدن و جسم دخیل هستند؛ مخصّصات و امور زمینه‌ساز، برای تأثیر علت مفارق عقلی را فراهم می‌کنند.
پس حدّوث نفس بر طبق استعداد و قوای موجود در خراج و بدن فرد می‌باشد.
هر گاه در بدن مزاج معتدلی برای قبول نفس بوجود آمد الزاماً از جانب واهب، نفس تدبیرکننده آن بدن بی درنگ به آن بدن اضافه می‌گردد.
مثل نور خورشید که در برابر خود قوابل متفاوت و زیادی می‌بیند، خصوصیت خورشید فیضان نور است، بسته به درجه و استعداد قوابلی که در برابر وی حاضرند، نوری به آنها خواهد رسید. حال در مورد نفس- وقتی بدن حادث گردید، نفسی به وی از جانب فیّاض، بی درنگ به وی داده می‌شود- از طرفی دیگر نفس نسخ شده‌ای هم آماده شده که به این بدن تعلّق بگیرد، دو نفس به یک بدن تعلّق می‌گیرند که این محال و باطل است.
اعتقاد ملاصدرا، حتی دقیق‌تر از این هم هست که او بیان می‌کند:
«هر بدنی را یک نفس است» به ویژه، بنابر روش و نظر ما (ملاصدرا) که هر نفسی، به همانگونه و همان نحوه وجود و تشخّص بدنی است که دارد، امکان ندارد که یک وجود را در دو ذات و دو وجود باشد، و هیچ شخصی نیست جز آنکه به یک نفس و یک ذات که دارد شاعر و آگاه است.
تقسیم‌بندی فوق از قضیه منفصله حقیقیه زیر هم بدست آمده است:
نفس وقتی بدن خود را رها کرد یا معطّل است یا شاغل، اگر شغل و کاری دارد آن کار یا مادی است و یا مجرّد. اگر شغل و کار، مادی باشد پس کار، طبیعی است و اگر کار، مجرّد باشد برزخی است و یا عقلی، اگر مجرّد برزخی باشد پس نفس، موجود مثالی است و اگر مجرّد عقلی باشد موجود عقلی است.
ملاصدرا هر چهار احتمال را بررسی کرده و نتیجه را بدست می‌آورد که:
احتمال اول و دوم باطل نیست و صدرا در تناسخ و معاد جسمانی ملکوتی آنرا توضیح می‌دهد و اگر به عالم عقول و مجرّدات برسد به مقام مقربین دست یافته است و اگر به مقام تجرّد برزخی برسد، صاحب بدن برزخی خواهد بود که به تناسب افکار، اعتقادات و اعمال و نیّات و اخلاق خوب و بد آن را ساخته است واین تناسخ نیست.
احتمال سوم از این جهت باطل است که نفس از یک مبدأ عاقلی و از واهب الصوّر اعطا می‌شود. واهب الصوّر اگر در بدن، استحقاق و شایستگی دریافت نفس را دید،فیض خود را افاضه می‌کند. پس نطفه‌هایی که در مسیر دریافت نفس قرار دارد شایستگی لازم را کسب کرده، مساعد است که نفسی را دریافت نماید.
اگر در این بین نفسی دیگر که در اثر مرگ، بدن خود را رها کرده به این بدن جدید تعلّق گیرد لازمه‌اش این است که یک بدن، دو نفس داشته باشد در حالی که اجتماع دو نفس در یک بدن غیر ممکن است زیرا یک چیز نمی‌تواند دو ذات و هویت داشته باشد در حالیکه هر فرد انسانی خود را یک واقعیت واحدّ احساس می‌کند نه دو واقعیت، بنابراین تناسخ باطل است.
احتمال چهارم: این صورت باطل است زیرا نفس نمی‌تواند معطّل و بیکار باشد چون نفسیّت نفس به تدبیر بدن است و تدبیر بدن، هویت و حقیقت نفس را تشکیل می‌دهد. بنابراین نفسی که هیچ بدنی را تدبیر نکند در واقع نفس نیست.
علاوه بر این، درجای خود ثابت شده است که تعطیل در هستی محال است (لا معطّل فی الوجود). زیرا معنای تعطیل بودن یک چیز این است که آن چیز نه در سلطه معلول باشد و نه علت، یعنی از حلقه هستی و از نظام علی و معلولی جدا بماند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:49:00 ب.ظ ]
 
مداحی های محرم