گیاهی که گویمت با شیر و مشک
بسا و برآلای بر خستگیش
دو مال از آن پس یکی پر من

ز دل بیم و اندیشه را پست کن
نباشد مر او را ز درد آگهی
همه پهلوی ماه در خون کشد
ز دل دور کن ترس و تیمار و باک
بکوب و بکن هر سه در سایه خشک
ببینی همان روز پیوستگیش
خجسته بود سایه فر من
(همان: ۲۳۷و۲۳۸)

سیمرغ از گیاهی سخن می گوید که باید با شیر و مشک کوبیده شود؛ اما نامی از آن گیاه برده نمی شود. با توجه به قراین موجود به نظر می رسد این گیاه همان هوم اساطیری است؛ نخست آنکه با نیروی ماورایی خود قادر است بی درنگ و در همان روز زخم های رودابه را التیام بخشد. دلیل دیگر آمیختگی این گیاه با شیر و مشک است چون معجونی را به وجود می آورد که علاوه بر نیروبخشی خاصیت درمان کنندگی دارد. درمان بخشی این گیاه به گونه ای شگفت و در مدت بسیار کم انجام می گیرد. همچنین نام این گیاه را تنها سیمرغ می داند که دارای ویژگی های ماورایی است. خوردن می به همراه این معجون گیاهی نیز دلیل دیگری بر این ادعا است. در آیین مهر برای به دست آوردن معجونی حیات بخش، هوم را با خون گاو قربانی شده می آمیزند و مراد از خون، مطابق با گزیده های زادسپرم (پسر گشن جم، یکی از پیشوایان زرتشتی دوره عباسیان و دستور کرمان و سیرجان بود) همان می است.» (همان: ۱۷۶)

( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

نوشداروی سهراب
«نمود دیگر هوم در شاهنامه در داستان سهراب است که از آن با عنوان نوشدارو نام برده می شود:

پیامی ز من پیش کاووس بر
به دشنه جگرگاه پور دلیر
گرت هیچ یادست کردار من
از آن نوشدارو که در گنج توست
به نزدیک من با یکی جام می

بگویش که ما را چه آمد به سر
دریدم که رستم مماناد دیر
یکی رنجه کن دل به تیمار من
کجا خستگان را کند تندرست
سزد گر فرستی هم اکنون به پی
(فردوسی، شاهنامه: ۲۴۱و۲۴۲)

نوشدارو به معنی داروی بی مرگی است که از پیشوند منفی «اَ» و «نوش» به معنای مرگ ساخته می شود. با توجه به ریشه این کلمه، می توان به اهمیت نیروی معجزه آسای این دارو پی برد. به نظر می رسد این داروی دورکننده‌ی مرگ، همان هوم است که در اوستا نیز با این صفت ستوده شده است. «ای هوم، ای دارنده مرگ… مرا تن درستی ارزانی دار و … جان مرا زندگی دیرپای ارزانی دار» (اوستا، یسنه، هات نهم). مطابق با نظریه ای دیگر در رابطه با ریشه «نوشدارو» جزء دوم یعنی «دارو» در زبان فارسی میانه زرتشتی (darug) و اوستایی (daraw) به معنی تنه درخت است. ظاهراً واژه «دار» در فارسی امروز، به معنی تنه درخت نیز بازمانده همین کلمه باشد. بنابراین درمان جراحت ها و بیماری ها به کمک رستنی ها و افشره هایی (عصاره هایی) چون نوشدارو که در بسیاری از داستان های کهن نمود یافته است یادآور درمان بخشی هوم و افشره آن است. نگه داری شدید کی کاووس از نوشدارو و خاصیت درمان بخش آن، دلیل بر ارزشمندی آن و تأیید دیگر بر آن است که نوشداروی شاهنامه، افشره گیاه هوم است:

به گودرز گفت آن زمان پهلوان
پیامی ز من پیش کاووس بر
از آن نوشدارو که در گنج تست
به نزدیک من با یکی جام می

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...